علومِ انسان‌ساز

مصاحبه با دکتر پگاه مصلح

  • لطفا خودتان را معرفی بفرمایید و در مورد رشتۀ تحصیلی دبیرستان و دانشگاه خودتان توضیح دهید:

من پگاه مصلح دانش‌آموختۀ علوم تجربی در دبیرستان هستم و در دانشگاه شهید بهشتی در رشته «پزشکی» پذیرفته شدم و در سال ۷۶ از این رشته فارغ التحصیل شدم. از همان زمانِ تحصیل در رشتۀ پزشکی، مطالعات آزاد پیرامون علوم انسانی داشتم و تصمیم قطعی خود را گرفته بودم که پس از فارغ التحصیلی کار مططالعاتی پیرامون حوزۀ علوم انسانی انجام دهم.

در ترم آخر پزشکی منابع اصلی رشتۀ علوم سیاسی را مطالعه نمودم و با سازمان سنجش در این باره مشورت کردم و تایید نمودند که بدون هیچ مشکلی می‌توانم با مدرک پزشکی، در کارشناسی ارشد علوم سیاسی مشغول به تحصیل شوم. پس از آنکه در کنکور ارشد شرکت کردم با رتبۀ۳ در دانشگاه تهران پذیرفته شدم. هم‌زمان با علوم انسانی، فلسفه خواندم و در سال ۱۳۸۳ در مقطع دکترای اندیشۀ سیاسی ادامه تحصیل دادم و در سال ۸۸ از این رشته فارغ التحصیل شدم.

  • چرا شما به سمت علوم انسانی گرایش پیدا کردید؟

علوم انسانی علاقۀ اصلی من بود، به ویژه حوزۀ فلسفه. ولی در آن زمان چون من به همراه خانواده در سیستان و بلوچستان سکونت داشتم و از امکانات محدودی برخوردار بودیم، من نمی‌توانستم در این حوزه مطالعات تخصصی داشته باشم. حتی در آن مناطق بیشتر درس ها را به شکل خودخوان می‌آموختیم.

دلیل علاقۀ من به پزشکی، زندگی در شهر محروم سیستان و بلوچستان و تماشای دردهای مردم منطقه بود. ولی پس از گذشت چند سال و هم زمان با تحصیل در پزشکی، من به فهم عمیق‌تری از جامعه و مسائل آن رسیدم؛ دریافتم که علوم انسانی به شکل زیربنایی‌تر و عمیق‌تر می تواند به مشکلات و کمبودهای جامعه کمک کند.

یادم می‌آید روزی در مطب خود در همان سیستان و بلوچستان منتظر نشسته بودم و از فرصت استفاده می‌کردم و منطق می‌خواندم، ناگهان پرسش مهمی ذهنم را به خود مشغول کرد: از خود پرسیدم چرا به جای آنکه در مطب بنشینم و منطق بخوانم، مستقیم نمی‌روم علاقۀ اصلی‌ام را دنبال کنم و در دانشگاه فلسفه بخوانم؟ در همین زمان بالاخره تغییر مسیر دادم و به علوم انسانی راه یافتم ،در حال حاضر نیز از تمام انتخاب‌های گذشته خود بسیار راضی هستم.

من همیشه گفته‌ام که از علوم انسانی نباید انتظار داشته باشیم که صرفا مشکلات و مسائل اجتماعی روز را حل نماید بلکه از علوم انسانی انتظار می‌رود که برای آینده راهکار و برنامۀ بلند مدت ارائه کنند. پیش از هرچیز باید مشخص کنیم که کارکرد علوم انسانی چیست؟ وظیفۀ علوم انسانی «روشنگری» است. به عبارتی افزایش دانش و فرهنگ یک جامعه در بلند مدت.

در این میان وجه نقاد علوم انسانی بسیار حائز اهمیت است، «نقد قدرت» و «ایجاد شهروند مسئول» که حقوق و مسئولیت های خود را بشناسد، رسالتِ علوم انسانی است. هر جا سخن از آزادی است، پای علوم انسانی در میان است. همچنین رسالت دانشجویان علوم انسانی است که در دانشگاه‌ها و فضای علمی با حقوق و تکالیف خود آشنا شوند و در جمع دوستان و خانوادۀ خود از آزادی و حقوق هر شهروند سخن بگویند و مایۀ روشنگری شوند.

از زمان تاسیس دانشکده‌های علوم انسانی تا به امروز این مهم تا حدی محقق شده و همچنان در حال تکامل است. این‌ها امتیازها و رسالت‌های علوم انسانی هستند که در مقابلِ رشدِ آن مانع‌تراشی‌ها شده و تنها زمانی به سراغ علوم انسانی می‌آیند که در پی حل مشکلات به وجود آمده باشند، همین برخورد با علوم انسانی دستاوردهای کنونی آن را نیز زیر سوال می‌برد.

  • چه پیشنهادی در جهت ارتقای علوم انسانی در ایران دارید؟

اگر هدف علوم انسانی را «انسان سازی» بدانیم، ارتقای آن را هم باید منوط به این هدف ببینیم که در گسترۀ وسیع‌تری به آگاه سازی و انسان سازی بپردازد. به عبارت دقیق‌تر حوزۀ علوم انسانی زمانی بهبود خواهد یافت که مفاهیم اساسی علوم‌انسانی به نقد و چالش کشیده شود و فضای آزاد مستقل برای رشد مفاهیم فراهم شود و در مرحلۀ بعد به ترویج این علوم پرداخته شود.
تاثیرگذاری علوم انسانی در سه حوزه قابل بررسی است: نخست در جامعۀ مدنی و دوم در فضای آکادامیک و سوم در عرصۀ سیاست و سیاست گذاری.

  • جایگاه فعلی علوم انسانی در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ نقاط ضعف و قوت علوم انسانی در ایران چیست؟

واقعیت حاضر در جامعه، عدم استقبال خانواده‌ها از رشته‌های علوم انسانی است. به دلیل فرهنگ نادرستی که بر جامعه حاکم است عموما والدین به فرزندان با استعداد خود، اجازۀ تحصیل در علوم انسانی را نمی‌دهند. اما از طرف دیگر برای مبارزه با این فرهنگ غلط و اصلاح آن، باید علوم انسانی خواند.
با وجود همۀ نامهربانی‌ها نسبت به علوم انسانی، خوشبختانه این حوزه با اقبال عمومی مواجه است و سالانه دانشجویان متعددی به این رشته‌ها راه می‌یابند و یا مسیر خود را به این سو کج می‌کنند.

  • به عقیدۀ شما فرصت کارآفرینی در حوزۀ علوم انسانی در ایران مهیا است؟

من در بحث‌های کارآفرینی در این حوزه هم خیر می‌بینم و هم شر! جنبۀ خیر آن بکارگیری علوم انسانی و ایده‌های بدیع آن در بازار کار و مشاغل مختلف است ولی از منظر دیگر اگر روی مباحث کارآفرینی و اشتغال‌زایی در علوم انسانی تاکیدِ بسیار شود، ممکن است این حوزه را وارد تفکر پولی و صرفا دودوتا چهارتای بازاری کند و به طور کلی نوع نگاه به علوم انسانی تغییر کند.

1 دیدگاه دربارهٔ «علومِ انسان‌ساز»

  1. بهترین شاگرد استاد

    دکتر مصلح واقعا انسانی فلسفی.پایبند به اصول خودساخته و در ارائه تعاریف در حوزه فلسفه و سیاست بسیار دقیق میباشند و همچنین نگاه شاعرانه بسیار لطیفی نسبت به جهان دارند.نظریه ی پلیلکتیک ایشان را میتوان یک مسئله واقعا اورژینال فلسفی قلمداد کرد .اما بزرگترین ضعف ایشان این این است که این نابغه فلسفی سبک نوشتاری قوی ایی در ارائه نظریه ی خود ندارد و برعکس فلاسفه آلمانی بسیار مجمل نویس است.هر چند این موضوع چیزی از ارزشهای ایشان کم نمیکند.آرزوی بهترینها برای ایشان

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

به بالای صفحه بردن