با انتخاب رشته علوم انسانی می‌خواستم از مظلومیت آن دفاع کنم

رشته انسانی

مصاحبه با زهرا مشایخی،رتبه یک کنکور انسانی ۹۱

اهل تهران هستید؟

بله.

بچه کدام محله‌اید؟

طرف خیابان پیروزی می‌نشینیم.

 رتبه یک کنکور شدن تاچه اندازه برای شما مهم بود؟

تا سال گذشته فکر می‌کردم اگر یک رتبه سه رقمی خوب بیاورم خیلی کار بزرگی کرده‌ام.

 یعنی قبل از پیش‌دانشگاهی؟

بله، اما به‌محض این که وارد پیش‌دانشگاهی شدم و چند تا آزمون دادم و خودم را محک زدم، این خودباوری برایم ایجاد شد که من هم می‌توانم یکی از رتبه‌های برتر باشم و از آنجا بود که فکر و ذهنم را روی رتبه یک متمرکز کردم. البته به کسی نمی‌گفتم، ولی برای خودم خیلی اهمیت داشت که حتماً به آن دست پیدا کنم.

 پس خبر خیلی برایتان غیرمنتظره نبود.

همین طور است.

 به قبول نشدن هم هیچ وقت فکر کردید؟

بله، ولی ۹۰ درصد ذهنم تجسم رتبه اول شدن بود و ده درصد افکار منفی‌ای مثل قبول نشدن.

 تصورتان از قبول نشدن چی بود؟ فکر می‌کردید چه اتفاقی می‌افتد؟

 همیشه دعا می‌کردم که اولاً شرمنده پدر و مادرم نشوم و ثانیاً شرمنده دبیرانی که خیلی برایم زحمت کشیده بودند. همیشه هم به خودم می‌گفتم تلاشم را کرده‌ام و همین انجام دادن وظیفه مهم است و نتیجه دیگر در دست من نیست. مهم این بود که تلاشم را کرده باشم و خودم از خودم راضی باشم. این حس قبل از کنکور در من ایجاد شده بود و وقتی سر جلسه کنکور رشته انسانی رفتم با آرامش خاطر رفتم.

اولین نفر چه کسی به شما تبریک گفت؟

پدرم که در کنارم بودند.

 از سازمان سنجش زنگ زدند؟

بله، از آنجا تماس گرفتند.

 خوشحال شدن چه کسی بیشتر از همه برای‌تان شیرین بود؟

خانواده، مخصوصاً پدر و مادرم خیلی خوشحال شدند و مادرم اشک شوق ریختند و بلافاصله نماز شکر خواندند.

 واکنش سایر اطرافیان چه بود؟ کدام واکنش الان در ذهن‌تان مانده است.

در بین اقوام، یکی از عموهایم وقتی خبر را به ایشان دادیم گریه می‌کردند. ایشان خیلی نسبت به بچه‌های برادرشان محبت دارند. می‌گفتند وقتی این خبر را شنیدم آن قدر گریه کردم که حتی وقتی به خانه ما هم آمدند باز گریه می‌کردند و این شوقشان خیلی برایم جالب بود.

 بیشترین سوالی که رسانه‌ها و دوستان در طول یکی دو هفته گذشته از شما پرسیده‌اند چه بوده است؟

عوامل موفقیتت چه بوده است؟

 شما چه پاسخ دادید؟

گفتم در درجه اول خدا که این توانمندی، استعداد، همت و اراده را در من قرار داد تا بتوانم درست درس بخوانم و پدر و مادر و دبیران خوبی را در راهم قرار داد که بتوانم به نتیجه برسم.

 چه رشته‌ای را برای دانشگاه انتخاب کرده‌اید؟

حقوق دانشگاه تهران.

 کلاً چند رشته را انتخاب کرده‌اید؟

فکر کنم دوازده تا.

 یعنی فکر می‌کردید انتخاب اول را قبول نشوید؟!

نه، ولی رشته‌ هایی بودند که همیشه مورد علاقه‌ام بودند و علاوه بر حقوق دانشگاه تهران، آنها را هم در برگه انتخاب رشته‌ام وارد کردم.

 بعد از حقوق اولویت‌هایتان چه بودند؟

روان‌شناسی، مدیریت و علوم ارتباطات.

 رابطه بین توکل به خدا و تلاش برای موفق شدن چیست؟

می‌توانم بگویم ۹۰ درصد لطف خدا بود که شامل حالم شد و ده درصد تلاش خودم، ولی همه باید بدانند تا آن ده درصد تلاش نباشد، لطف خدا شامل حال انسان نمی‌شود، یعنی خدا می‌فرماید از تو حرکت، از من برکت، بنابراین تا حرکتی نباشد برکتی هم نیست.

 همه درس‌ها را ۱۰۰ درصد زدید؟

خیر، برعکس سال‌های گذشته فقط یک درس را ۱۰۰ درصد زدم.

 چه درسی؟

علوم اجتماعی.

 یعنی کنکور امسال در رشته علوم انسانی سخت‌تر از سال‌های گذشته بود؟

بله، به نظرم سخت‌تر بود.

 پایین‌ترین درصدتان چه بود؟

زبان که ۵۰ درصد زدم.

 اصطلاحی بین دانش‌آموزان مصطلح هست که می‌گویند خرخوانی! موفقیت در کنکور تا چه میزان به این نوع درس خواندن ربط دارد؟

تلاش که باید زیاد کرد، یعنی درس خواندن باید به اندازه کافی باشد، اما به نظرم مدیریت هم نقش بسیار مهمی دارد، یعنی مطلبی را که خوانده‌اند چقدر بتوانند مدیریت کنند.

 روزی چند ساعت درس می‌خواندید؟

روزهای تعطیل یعنی پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها هفت الی هشت ساعت، اما روزهایی که به مدرسه می‌رفتم تا ساعت چهار مدرسه بودم و روزی چهار الی پنج ساعت درس می‌خواندم.

 برنامه‌های تفریحی و زمان‌هایی هم برای استراحتتان در نظر گرفته بودید؟

قرار است خواب، استراحت و تفریح کم و تنظیم شوند، اما قرار نیست حذف شوند، چون برای آرامش روحی فرد لازم است. گاهی در مدرسه که می‌ماندیم والیبال بازی می‌کردیم یا شب‌ها گاهی یک سريال را می‌دیدم.

 پس کاملاً تعطیل نشده بود.

خیر، کم شده بود.

 آیا پیش آمد که در دوره آمادگی برای کنکور اضطراب شدیدی پیدا کنید و درس فشار بیاورد و به هم بریزید و یکی دو روز ناچار شوید درس را رها کنید؟

روزهای جمعه که آزمون می‌دادم، آزمون تا ظهر طول می‌کشید و معمولاً تا شب حالم بد بود و سرگیجه داشتم و درس نمی‌خواندم و دو باره از شنبه شروع می‌کردم، اما در اواخر سال، در اواسط یکی از آزمون‌ها بلند شدم و به خانه برگشتم و تا یک هفته حال خوبی نداشتم و هر چند درس می‌خواندم، اما راندمان مطالعاتی‌ام پایین آمده بود.

در این شرایط با چه چیزی آرام می‌شدید؟ می‌گذاشتید زمان بگذرد و خودش رفع شود؟

به‌طور طبیعی که رفع نمی‌شود و انسان باید با خودش کنار بیاید. من هم در آن شرایط باید با خودم کنار می‌آمدم. خانواده خیلی کمک کردند تا من با خودم کنار بیایم. یادم هست مادرم گفتند برویم یک جای زیارتی که بسیار تسکین و آرامش خوبی برایم بود.

 آیا برای رتبه بالا آوردن از طرف خانواده یا اطرافیان تحت فشار بودید؟

اقوام دور نمی‌دانستند وضع درسی من چگونه است و فقط پدر، مادر و خواهرهایم می‌دانستند وضع درسی من چگونه است. پدر و مادرم می‌گفتند برای ما فقط تلاش تو مهم است و همین که می‌بینیم تلاش می‌کنی، اجر همه زحماتمان را می‌گیریم، ولی همیشه روی ذهنم این فشار بود که باید دینم را به آنها بپردازم و هنوز هم این دین را احساس می‌کنم و جای کار زیادی دارد. یکی از دبیرانم به من گفتند مهم این است که تکلیفت را انجام بدهی و نتیجه واقعاً دست خداست، اما بعضی از دبیران هم توقع داشتند رتبه بالایی کسب کنم و این مسئله فشار روحی زیادی را به من وارد می‌کرد.

 چرا رشته انسانی را انتخاب کردید؟

من دیپلم معارف گرفتم. در سال دوم دبیرستان بین انسانی و ریاضی تردید داشتم، به‌حدی که در سال دوم حدود یک هفته درس نخواندم تا بتوانم تصمیم بگیرم وارد کدام رشته بشوم، اما با چند مشاور که مشورت کردم و توانمندی‌هایم را سنجیدم و همچنین علائق دانشگاهی‌ام را دیدم، متوجه شدم رشته علوم انسانی برایم مناسب‌تر است. یک جورهایی هم می‌خواستم از مظلومیت رشته علوم انسانی دفاع کنم.

 در جامعه ما این طور جا افتاده است که کسانی که ضعیف‌ترند و نمی‌توانند رشته‌های ریاضی و تجربی بروند، به رشته علوم انسانی می‌روند. شما که طبیعتاً به این علت علوم انسانی را انتخاب نکردید؟

من در سال اول دروس ریاضی و تجربی‌ام ۲۰ بودند و دروس علوم انسانی‌ام زیر ۲۰ بودند و قرار بود با معدل بالا انتخاب رشته کنم و به همین دلیل بعضی از معلم‌ها اصرار می‌کردند به رشته ریاضی بروم، اما برایم این اصرار عجیب بود، چون می‌بینم رشته علوم انسانی دارد مدیر، سیاستمدار، اقتصاددان، قاضی و ده‌ها حرفه بسیار مهم را تربیت می‌کند و آیا جامعه ما به افراد متخصص و متبحر در این زمینه‌ها نیاز ندارد؟ به سیاستمدار و اقتصاددان خوب نیاز ندارد که بچه‌هایی که کمتر تلاش می‌کنند به این رشته‌ها می‌روند؟ در صورتی که به نظر من تحصیل در رشته علوم انسانی تلاش بیشتری را می‌طلبد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

به بالای صفحه بردن