مصاحبه با علیرضا تبریزی
لطفا رشته تحصیلی دبیرستان و دانشگاه خود را معرفی بفرمایید
من علیرضا تبریزی هستم، در دبیرستان ریاضی خواندم و در دانشگاه مهندسی نرمافزار. در مقطع کارشناسی ارشد تغییر رشته دادم و پس از سالها علاقهمندی بالاخره به رشتۀ روانشناسی روی آوردم و در حال حاضر نیز دانشجوی دکتری رشتۀ روانشناسی کودکان استثنایی هستم.
رزومۀ شما نشان میدهد که در برههای از زمان تغییر رشته داشتهاید. علت تغییر رشتۀ خود را توضیح دهید؛ آیا علاقۀ صرف دلیل این تغییر بوده است؟
مهمترین دلیل تغییر رشتۀ من، علاقه بود. با توجه به اینکه پدر من نیز به صورت حرفهای در این رشته مشغول به کار هستند، من بیشتر به این سمت سوق پیدا کردم. البته لازم به ذکر است که من پیش از آنکه به طور رسمی وارد حوزۀ روانشناسی بشوم در این زمینه فعالیت و مطالعه داشتم و همراه پدرم به جلسات سخنرانی و کارگاههای ایشان میرفتم و در گرفتن تست هوش و آزمونهای دیگر پدر را همراهی میکردم. همین عامل مرا بسیار به روانشناسی و حوزههای مشابه کنجکاو نمود.
برای مخاطبان ما جذاب خواهد بود اگر بفرمایید در حال حاضر در حوزه علوم انسانی چه فعالیتهایی انجام میدهید؟
حوزۀ فعالیت بنده در حال حاضر «درمان اختلالات رفتاری در کودکان» است و سمینارها و همایشهای متعددی نیز حول محور روانشناسی کودک برای معلمان، مدیران و والدین برگزار مینمایم.
شما تا به امروز چه تجربیات مفید و اثربخشی در حوزه علومانسانی کسب کردهاید که همچنان در این حوزه فعال هستید؟
من زمانیکه به پشتِ سر نگاه میکنم و موفقیتهای خود را تا به این سن به یاد میآورم از تلاش و روند خود احساس رضایت و خرسندی میکنم. برگزاری صدها سخنرانی و همایش و تالیف چندین کتاب مرتبط، عاملی است که مرا با انگیزه و علاقۀ فراوان در حوزۀ روانشناسی نگهداشتهاست. علاوه بر اینها خوشبختانه توانستهام مرکز مشاورۀ خودم را تاسیس نمایم که حدود ۲۵ مشاور در آنجا مشغول به فعالیت هستند.
شما با توجه به باورهای کنونی در رابطه با علومانسانی خطاب به دانشآموزان چه توصیهای دارید؟
متاسفانه آنچه که در جامعۀ ما رواج یافته نوعی نگاه منفی به علومانسانیهاست و این قبیل توصیهها که: دانشآموزان تنبل بهتر است علومانسانی بخوانند. ولی من توصیه میکنم افرادی که باهوشتر هستند به رشتۀ علومانسانی مراجعه کنند. چرا که افراد باهوشتر که قدرت حل مسئله بیشتری دارند، در حوزۀ علومانسانی میتوانند مبتکرانهتر عمل کنند و عملکرد بهتر علومانسانی به معنای توسعۀ هرچه بیشتر کشور است.
باور عمومی بر این است که «در علوم انسانی خبری از پول نیست»، شما فرصت شغلی در حوزه علوم انسانی را چطور ارزیابی میکنید؟
تجربه به من ثابت کرده که علومانسانی در کشورها ثروت هنگفتی به همراه نمیآورد و عموما در ایران کسب درآمدهای بسیار بالا متعلق به بازاریهاست. دانشآموزان لازم است بدانند که اگر به دنبال درآمدهای هنگفت هستند، بازار بهترین جاست و وقت خود را در علومانسانی صرف نکنند.
البته با یک نگاه نسبی، حوزۀ روانشناسی در مقایسه با کارمندها(به طور نمونه)، از درآمدها و فرصتهای شغلی مطلوبتری برخوردار هستند. ولی آنچه که در روانشناسی بسیار حائز اهمیت است، «سرشناس و برند» شدن است. کسیکه وارد این رشته میشود باید از قدرت بیان، روابط اجتماعی بالا، هوش و ذکاوت و سلامت روان برخوردار باشد. در غیر این صورت عاقلانهتر است که فرد رشتۀ دیگری را برگزیند.
به عقیده شما آیا فرصت کارآفرینی در حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر علوم مهیا است؟
به نظر من در حوزۀ علومانسانی کارهای زیربنایی بسیاری میتوان انجام داد و در صورتیکه آدمهای جدی به این حوزه راه یابند، میتوانند به بهبود وضعیت کشور کمک کنند. شما درنظر بگیرید اگر همۀ افراد موثر در یک کشور اعم از وزیر و وکیل و آموزگار و … با یک روانشناس در ارتباط باشند و سلامت روان آنها ارزیابی شود، افراد شایستهتر و سالمتری در راس امور قرار خواهند گرفت.
همچنین اگر برای هر کدام از این افراد جلسات خودشناسی، کنترل خشم و هیجان برگزار شود و یا کارمندان کشوری را ملزم کنند که در جلسات روانشناختی شرکت نمایند، وضعیت سازمانها به گونۀ دیگری خواهد بود. یا فی المثل اگر در مدارس از معلمان تست سلامت روان گرفته شود ما کمتر شاهد اتفاقات ناگوار برای دانشآموزان خواهیم بود و سلامت روان و جسم دانشآموزان کمتر دچار آسیب میشود، حتی در طراحی شهر و روستا نیز حضور تیم روانشناسی میتواند بسیار موثر و راهگشا باشد.
از آنجایی که «زیربنای توسعه هر کشور» وابسته به علوم انسانی است، شما چه پیشنهادی برای سوق دادن دانشآموزان برتر و نخبه به سمت رشتههای گوناگون علوم انسانی دارید؟
بهترین شیوه برای سوق دادن دانشآموزانِ نخبه به سمت رشتههای علومانسانی «یادگیری مشارکتی» است. چنانچه دانشآموزان در اطراف خود الگوی مناسبی بیابند، به حوزۀ علوم انسانی و رشتههای گوناگون آن علاقهمند خواهند شد. به شخصه خود من سعی میکنم به گونهای عمل کنم که دیگران با مشاهدۀ عملکرد و اشتیاق من، به روانشناسی علامند شوند.
اگر به عقب بازگردید همچنان حوزه علوم انسانی را برای تحصیل انتخاب میکنید؟
من اگر به عقب بازگردم یقینا رشتۀ روانشناسی را مجددا انتخاب میکنم و چه بسا زودتر! اگر به عقب بازگردم سالهای عمر خود را وقف رشتۀ نرمافزار نخواهم کرد و مستقیم در دانشگاه وارد رشتۀ روانشناسی خواهم شد.