ژان پیاژه روانشناس برجسته رشد هدف اساسی آموزش و پرورش را تربیت انسانهایی میداند که قابلیت انجام کارهای جدید را داشته باشند و فقط آنچه را که سایر نسلها انجام دادهاند تکرار نکند.
یعنی افرادی خلاق، مبتکر و مکتشف تربیت کرد.
دیگر هدف تعلیم و تربیت آموزش تفکر انتقادی است. تا صرف پذیرفتن هر آنچه به آنان ارائه میشود را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهند.
رابرت فیشر خلاقیت را مجموعهای از گرایشها و تواناییها است که فرد را به سوی ایجاد افکار، ایدهها یا تصورات خلاق هدایت میکند.
خلاقیت بسیار اسرارآمیز به نظر میرسد، چون متکی به ضمیر نیمههوشیار است.
فیشر ادامه میدهد، تفکر خلاق مستلزم انگیزهی عالی و پشتکاری است که در دورهی زمانی قابل توجهی (چه این دوره مداوم باشد و چه متناوب) یا با تلاش فوقالعاده شدیدی انجام می پذیرد.
همه کودکان با توانایی خلاقیت پا به جهان میگذارند اما رشد و ادامه خلاقیت آنان به ما مربیان و معلمان بستگی دارد.
کارل راجرز معتقد است: امنیت روانی و آزادی روانی برای بروز خلاقیت موثر است.
تاکنون عمده مطالب این یادداشت در خصوص خلاقیت در کودکان بوده است.
در دوره نوجوانی چگونه میتوان این خلاقیت را حفظ و نگهداری کرد؟
برای حفظ خلاقیت به ارتباط و گفتوشنود نیاز است. اما نباید فراموش کرد گفتوشنود همانطور که میتواند بستری برای تبادل افکار باشد میتواند به تفکر خلاق آسیب بزند.
نحوه بیان یک عبارت میتواند موجب تقویت عزت نفس فرد شود یا آسیب جدی وارد کند. هرچند این امر به صورت عمدی صورت نگیرد.
آنچه به عنوان یک معلم به آن عمل میکنیم بیشتر از هر سخن زیبا و دلنشینی موثر خواهد بود.
شاعر ناشناسی به این نکته صحه گذاشته است.
«نه هیچ کلام منقوشی و نه هیچ ادعای بر زبان جاری شدهای
میتواند به ذهن جوان بیاموزد که چگونه باید باشد
نه همهی کتابهای موجود در قفسهها،
مگر شخصیت و عملکرد خود معلمان»
شاید بهتر است در انتهای این یادداشت بار دیگر خلاقیت را تعریف کنیم: سازماندهی دوبارهی آنچه که میدانیم، به منظور شناخت آنچه نمیدانیم.
در واقع باید به دانشآموز در فضای امن روانی این امکان را داد که ایدهها و دانش خویش را بررسی کند و براساس آزادی روانی امکان بروز آنان را بدهد.
منبع: آموزش تفکر به کودکان
رابرت فیشر-ترجمه دکتر مسعود صفایی مقدم و افسانه نجاریان
نشر رسش