-
موضوع نشست: «نقش نهادها ودستگاههای فرهنگی در ترویج فرهنگ کتابخوانی در مدارس»
-
سخنران: دکتر مجتبی ولیپوری، رئیس ادارۀ فرهنگی و هنری آموزش و پرورش شهر تهران
-
زمان: ۱۰ اردیبهشت ۹۸
موضوع این نشست«نقش نهادها ودستگاههای فرهنگی در ترویج فرهنگ کتابخوانی در مدارس» است. یکی از بزرگترین آرزوها ودغدغههای ما حرکت به سمت جامعهای کتابخوان است که سرانۀ مطالعه در آن بیش از امروز باشد، چراکه سرانۀ مطالعه در هر کشوری یکی از شاخصهای توسعهیافتگی است که در این امر دو دسته از عوامل مؤثرند؛
-
عوامل داخلی: عوامل داخلی برخاسته از نظام آموزش وپرورش ودانشآموزان هستند.
-
عوامل بیرونی: عوامل بیرونی نیز متأثر از دولت، رسانهها و…هستند.
خانوادهها وفرهنگ خانوادهها در شکلگیری عادت کتابخوانی دانشآموزان بسیار تأثیرگذار هستند. پدری ومادری که اهل مطالعه وتدبر هستند، عموما فرزندان کتابخوان ودغدغهمندی پیدا میکنند، والدینی که با عبور از خیابان انقلاب به کتابفروشیها سر میزنند وکتابها را تورق میکنند وبخشی از درآمد ماهیانۀ خود را به خرید کتاب اختصاص میدهند، به طورغیرمستقیم روحیۀ کتابخوانی را در فرزندان خود پرورش میدهند.
من یادم میآید روزی یکی از آشنایان ما به من گفت: من نمیدانم چرا فرزند من مثل پسر شما مشتاق مطالعه نیست ووقت خود را با کتابخوانی پُر نمیکند. خیلی هم بر این مسأله اصرار داشت وبر سرِ این موضوع بحث میکرد. بالأخره یک بار به او گفتم: شما اگر دوست دارید فرزندتان کتابخوان شود از خودتان شروع کنید وتا زمانیکه خودتان با کتاب مأنوس نشدید انتظار نداشته باشید که فرزندتان به کتابخوانی علاقهمند شود.
وضعیت اقتصادی خانوادهها عامل دیگری است که بر فرهنگ کتابخوانی فرزندان اثرگذار است. من انکار نمیکنم که ممکن است خانوادهای از نظر مالی ضعیف باشد ولی فرزند آنها کتابخوان ودرسخوان شود، منتها این مسأله عمومیت کمتری دارد. پس در مجموع میتوان گفت که نقش خانواده در شکلگیری روحیۀ کتابخوانی فرزندان بسیار تأثیرگذار است.
مرکز ترویج علوم انسانی که در حوزۀ علوم انسانی فعالیت میکند وامید به ارتقای علوم انسانی در کشور دارد، باید از نهاد «خانواده» شروع کند. اگر دقت کرده باشید هنوز هم در بسیاری از خانوادهها، والدین ترجیح میدهند که فرزندشان تجربی یا ریاضی بخواند، پس با وجود چنین تفکراتی علوم انسانی رشد نخواهد کرد. با این اوصاف ضروری است که همۀ ما در درجۀ اول برای خانوادهها برنامهریزی کنیم وبدانیم که تغییرات کلان از نهاد خانواده آغاز میشود.
عامل دیگری که در کتابخوانی دانشآموزان نقش دارد، مدارس ونظام آموزشی است. این بخش از گفتههای من نوعی خودزنی است؛ من به عنوان عضوی از نظام آموزش وپرورش با طرح این موضوع روی انتقادم با آموزش وپرورش است. «کنکور» یکی از دلایل ضعف کتابخوانی در میان دانشآموزان است که نیازمند چارهاندیشی میباشد. حجم کتابهای درسی مانع از این میشود که دانشآموزان به دنبال کتابخوانی متفرقه بروند.
روش تدریس در مدرسه باید به گونهای باشد که معلم سرفصلی را تعیین کند وطبق آن سرفصل از دانشآموزان تحقیق وپژوهش بخواهد. ولی ما معلم را مجبور میکنیم که تا پایان سال تحصیلی کتاب درسی را بهطور کامل تدریس کند وطبق این روش معلم نمیتواند به دانشآموزان فرصت تحقیق وپژوهش بدهد. با این روش معلم ودانشآموز هر دو از خلاقیت، ابتکار، پرسشگری وکتابخوانی فاصله میگیرند.
از دیگر عوامل تأثیرگذار در این زمینه اعتبارات وبودجۀ آموزش و پرورش است. ۵/۹۸ درصد از بودجهای که به آموزش وپرورش اختصاص مییابد صرف حقوق پرسنل آموزش وپرورش میشود. با مابقی آن بودجه، ما باید مدرسه بسازیم، برنامهریزی کنیم و…که این امر غیرممکن است.
ورود نهادهای دیگر برای کمک به آموزش وپرورش در جهت تجهیز کتابخانهها ضروری است چراکه آموزش وپرورش با وضعیت موجود به تنهایی نمیتواند این مشکل را مرتفع کند.
البته با وجود این مشکلات خوشبختانه مدارسی یافت میشوند که خلاقانه به دنبال ترویج فرهنگ کتابخوانی وبرگزاری نشستهای نقد کتاب وفیلم میباشند.
همچنین خوشبختانه به دلیل مشکلات گفته شده از کتابخانههای مدارس، «کتابدار» حذف گردیده است که قدم خوبی برای ترویج کتابخوانی است ولی از این بهتر هم ممکن است؛ به طور نمونه در کتابخانۀ مدارس به دانشآموزان کتاب به امانت داده نشود بلکه به فراخور نیاز دانشآموزان کتاب به آنها اهدا گردد. اگر هدف ما ترویج فرهنگ کتابخوانی در میان دانشآموزان باشد نباید روی مسائلی همچون بازگرداندن کتابها به کتابخانۀ مدرسه حساس باشیم. چه بهتر که در راهروی مدارس قفسههای کتاب قرار گرفته باشد ودانشآموزان بدون نیاز به کتابدار، کتاب مورد نظر خود را بردارند واگرهم به آن نیاز داشتند دیگر آن را به کتابخانه برنگردانند.
ضعف کتابخانهها
عامل بعدی که هم میتواند از عوامل بیرونی وهم از عوامل درونی باشد، کتابخانههای عمومی است. شاید شما نیز تا به امروز دقت کرده باشید، در ورود به کتابخانه نخستین موردی که جلب توجه میکند نحوۀ برخورد کتابدار با درخواستکنندگان است؛ متأسفانه بیشتر کتابدارهای ما خوشاخلاق نیستند که همین نحوۀ برخورد تأثیر منفی بر دانشآموزان میگذارد.
کتابدار باید از روشهای برانگیختن دانشآموزان برای کتابخوانی آگاه باشد. بهطورنمونه میتوان با برگزاری شبشعرها، نقدکتابها، سلسلهجلساتکتابخوانی، داستاننویسی وخلاصهنویسی در کتابخانه، دانشآموزان را به مطالعۀ بیشتر سوق داد.
در کتابخانههای ما استانداردهای موجود در تهیۀ منابع وکتب لحاظ نمیگردد وکتابخانهها به روز نیستند وفاقد منابع معتبر وجدید میباشند. هرکتابی پیش از آنکه وارد کتابفروشیها شود باید چند نسخه از آن در اختیار کتابخانههای شهر قرار گیرد. ولی در عمل سالها از ورود کتابی به بازار کتاب میگذرد که بالأخره به کتابخانه راه مییابد.
همچنین ضعف ارتباطی کتابخانهها با مدارس از جمله عواملی است که مانع ترویج کتابخوانی در دانشآموزان میگردد. به نظر شما کتابخانهها تا چه اندازه به سمت مدارس برای جذب دانشآموزان رفتهاند؟ به نظر من این اتفاق خیلی کم وشاید صفر درصد محقق شده است ونیاز به پیگیریهای وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی دارد.
در خصوص نهاد کتابخانهها، بخشی از مسأله به ما برمیگردد: وزیر محترم آموزش وپرورش عضو هیأت امنای نهادهای کتابخانه در سازمان فرهنگی هنری شهرداری است. حضور ایشان در هیأت امنای نهادهای کتابخانه بسیار میتواند تأثیرگذار باشد. انتظار ما بهعنوان یک معلم این است که ایشان در این زمینه پیگیری بیشتری داشته باشند واز این فرصت برای ترویج فرهنگ کتابخوانی استفاده کنند.
چند پیشنهاد در سطوح کلان برای ترویج فرهنگ کتابخوانی وجود دارد که میتوان به آن اشاره کرد:
یکی از آنها ترسیم چشمانداز، هدفگذاری وسیاستهای کلان برای ترویج فرهنگ مطالعه ونزدیک کردن اهداف آموزشی وترویجی میان آموزش وپرورش وکتابخانههای عمومی شهر وتوافق نظر در رابطه با اهداف مشترک است؛ بهعبارتدیگر کتابخانههای عمومی شهر باید خود را بهعنوان یک بازوی کمکی برای آموزش وپرورش بپذیرند وخود را ملزم به یاریرسانی در امر ترویج کتابخوانی کنند.
مناطق مختلف آموزش وپرورش نیز میتوانند با کتابخانههای محل، قراردادِ همکاری منعقد کنند ونشستهای مشترک تشکیل دهند که این اقدامات در سوق دادن دانشآموزان به کتابخوانی مؤثر خواهد بود.
در این میان نقطۀ تمرکز ما باید بر روی دانشآموزان پیشدبستانی ودبستانی باشد. امروزه این فرض مسلم شده است که برای ایجاد هر تغییری نیاز است که از کودکان پیشدبستانی ودبستانی آغاز کنیم.
حال اگر بخواهیم از عوامل بیرونی مؤثر در این امر سخن بگوییم، می توانیم به نقش دولت ورسانههای گروهی اشاره کنیم وبا توجه به اعتباری که نهاد آموزش وپرورش در هر کشوری دارد، ضروری است که دولت ورسانۀ ملی با این نهاد همکاری کنند. البته تا به امروز اقدامات خوب ومفیدی هم صورت گرفته است، به طورنمونه وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی با وزارت آموزش وپرورش تفاهمنامهای امضا کرده است مبنی بر این که سالانه یک ونیم میلیارد کتاب برای مدارس هدیه بگیرد.
امسال برای کتابهای مناطق سیلزده هم بودجۀ اختصاصی در نظر گرفته شده است که جای تشکر وقدردانی دارد.
موضوع ممیزی کتابها هم مسألۀ قابل بحثی است که جا دارد همینجا در مورد آن گفتوگو شود. ممیزی کتابها متأسفانه کاملا سلیقهای انجام میگیرد وهرجناحی که روی کار میآید برحسب معیار وسلایق خود به ممیزی کتابها میپردازد.
به عقیدۀ من ممیزی کتاب باید در خصوص نوعِ کتابهای در دست چاپ سختگیری کند نه در جهت ممانعت برای انتشار کتاب. اگر ممیزی درست اعمال شود ومسئولین امر به درستی وظیفۀ خود را انجام دهند دانشآموزان ما به کتابخوانی ومطالعۀ هدفمند سوق پیدا میکنند.
نقش رسانهها در این مسأله بسیار اساسی است، در کشورهای توسعهیافته از طریق رسانه به اشکال مختلف مفاهیم آموزشی را به نوجوانان وجوانان خود میآموزند. من همیشه به این مسأله فکر میکنم که چرا در فیلمها، سریالها وکارتونهای ما قهرمان داستان کسی نیست که اهل کتابخوانی ومطالعه باشد ودر طول فیلم یا سریال مشغول بودن قهرمان داستان با کتاب مکرراً نمایش داده نمیشود؟
متأسفانه رسانههای ما در این زمینه وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند ودغدغۀ ترویج کتابخوانی ندارند.
شورای آموزش وپرورش که در هر استان در رأس آن «استاندار» قرار میگیرد، شورای تأثیرگذاری است که میتواند دستگاههای ذیربط را ملزم به همکاری کند.
از دیگر مواردی که میتواند به آموزش وپرورش در ترویج کتابخوانی کمک کند، خیرین ومؤسسههای خیریه هستند. تا به امروز خیرین کمک بسیار ارزشمند ومفیدی در ساخت مدارس به آموزش وپرورش کردهاند تا آنجا که امسال بیش از ۴۰ درصد مدارس ساخته شده از طریق خیرین عزیز صورت گرفته که جای تقدیر دارد. من از خیرین خواهشمندم که در ساخت کتابخانهها وترویج کتابخانهها نیز با ما همکاری کنند.