مصاحبه با مجتبی منشیزاده
-
لطفا خودتان را معرفی بفرمایید و در مورد رشتۀ تحصیلی دبیرستان و دانشگاه خودتان توضیح دهید:
من در دبیرستان ریاضی خواندم و در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی ایران را برای تحصیل انتخاب نمودم. حوزۀ پژوهشی من در دورۀ کارشناسی ارشد، «اوستا» و استاد گرانقدر من در «زبانهای سُغدی» خانم بدرالزمان قریب بود.
من حکایتهای زبان سغدی رابه لحاظ مضامین از قرن دوم تا پایان قرن دهم ردیابی کردم و داستان های آن را مورد واکاوی قرار دادم و جالب است بدانید که در زبان سغدی رستم دیگری با رخش دیگری وجو دارد که در آنجا رخش به صورت همزاد رستم ظاهر میشود و با یکدیگر به مذاکره میپردازند. بسیاری از داستانهایی که در شاهنامه آورده شده در زبان سغدی به نحو دیگری که به اسطورهها نزدیکتر است موجود میباشد. بنابراین داستان های شاهنامه و… سابقه بسیار دیرینهتری دارند و ریشه در زبانهای دیگر از قفقاز تا افغانستان و تا ایران امروز داشتهاست.
-
چرا شما به سمت علوم انسانی گرایش پیدا کردید؟
علوم انسانی از گذشتهها مورد علاقۀ من بوده است. در آن زمان ما پس از شرکت در کنکور، هر رشتهای را که رتبهمان اقتضا میکرد، برای تحصیل انتخاب مینمودیم از همین روی اختیار چندانی در این زمینه نداشتیم. ولی من آن زمان هم که در دبیرستان ریاضی میخواندم در شبِ شعرها شرکت میکردم و دستی بر قلم داشتم. عامل دیگری که مرا به این سمت سوق داد آشنایی با زبان انگلیسی از همان ابتدا بود. زبان انگلیسی مرا به حوزۀ زبانها علاقهمند ساخت و در نتیجه از ریاضی به حوزۀ علوم انسانی وارد شدم. من از طریق دنیای زبانها با دنیای جدیدی آشنا شدم و از طریق فعالیتهایم توانستم در این زمینه به موفقیت برسم.
-
در حال حاضر در حوزۀ علوم انسانی چه فعالیتهایی انجام میدهید؟
من در حال حاضر در دانشگاه علامه طاطبایی مدیر گروه زبان شناسی و استاد رشتۀ زبان و فرهنگهای باستانی میباشم. در زمینۀ زبانشناسی تاریخی، تحولات زبان، اوستا و زبان سغدی نیز مشغول به تحصیل میباشم. همچنین رسالههای متعددی را برای دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری در حوزه زبان شناسی راهنمایی و داوری نمودهام.
-
جایگاه فعلی علوم انسانی در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ نقاط ضعف و قوت علوم انسانی در ایران چیست؟
به عقیدۀ من به رغم همۀ محدودیتها و موانعی که برای علوم انسانی ایجاد نمودند، ولی این حوزه، پرقدرت به فعالیت خود ادامه میدهد. رشتههایی همچون جامعهشناسی، اقتصاد، مردم شناسی، تاریخ و فلسفه زیربنای تفکر بشری را شکل میدهند و بدون این رشتهها شکل گیری علوم دیگر امکان پذیر نیست. اینها همه نشان از اعتبار و اهمیت حوزۀ علوم انسانی دارد؛ در ممالک پیشرفته نیز برای رشتههای گوناگون علوم انسانی اعتبار بسیاری قائل هستند ولی متاسفانه ما در ایران به رشتههای مذکور وقعی قائل نمینهیم.
-
چه پیشنهادی در جهت ارتقای علوم انسانی در ایران دارید؟
این مسئله تا حد زیادی به زیرساختها بستگی دارد ولی با این وجود روبنای جامعه، علوم انسانی را به خوبی پرورش دادهاست. خوشبختانه در حال حاضر در ایران اندیشمندان و نظریهپردازان بسیاری در حوزۀ علوم انسانی رشد یافتهاند و شما چه بخواهید چه نخواهید برای پیشرفت در علوم دیگر باید از قابلیتهای علوم انسانی و زبان بیگانه استفاده نمایید. من میبینم که تلاشهایی که در جامعه برای کم رنگ نمودن علوم انسانی انجام میگیرد با شکست مواجه شده و همچنان علوم انسانی در عرصۀ جامعه، پیروز و سربلند خواهد ماند.
-
زیرساختهای لازم جهت درآمدزایی برای رشتههای علوم انسانی در کشور را چطور ارزیابی میفرمایید؟ شما برای افزایش فرصتهای شغلی در این حوزه(ورود به بازار کار) چه پیشنهادی دارید؟
به عقیدۀ من بنگاه های اقتصادی ما در جامعه به درستی فعالیت نمیکنند و متاسفانه حتی ما به جامعۀ «خدماترسان» نیز تبدیل نگشتهایم. فرصت اینکه دانشجویان و دانشآموزان علوم انسانی بتوانند در عرصه اقتصادی به باروری برسند تا حدی به رشداقتصادی جامعه بستگی دارد، البته به نظر من در شرایط فعلی که کشور ما با تحریمها و محرومیتهای جهانی روبرواست بدیهی است که فارغالتحصیلان علوم انسانی به توفیق تضمینی دست نیابند. من همچنین لازم میبینم که اشاره کنم این وضعیت خاص علوم انسانی نیست و رشتههای دیگر نیز در شرایط فعلی از سرنوشت نسبتا مشابهی برخوردارند.
-
به عقیدۀ شما فرصت کارآفرینی در حوزۀ علوم انسانی در ایران مهیا است؟
نوعی بدعت و نوآوری در هر رشتهای میتواند امکانپذیر باشد و میتواند در سطح گسترده اشتغالزایی کند، به عنوان مثال در حوزۀ فعالیت و تحصیل من، زبان شناسی با بیست رشتۀ گوناگون پیوند خورده از جمله پیوند زبان شناسی با پزشکی، گفتار درمانی، اختلالات گفتاری، عصب شناسی زبان و … کما اینکه در گذشته چنین ارتباطات و به طبع آن چنین نوآوریهایی در حوزۀ زبان شناسی وجود نداشت ولی در حال حاضر ما شاهد این پیشرفتها هستیم. من در همینجا یک پرانتز باز کنم و بگویم با وجود توسعه گسترده زبان شناسی، همچنان در ارگانهای دولتی اهمیت بالای آن شناخته نشده و از زبانشنان استفاده نمیگردد.
-
از آنجا که بسیاری از دانشآموزان حوزۀ علوم انسانی از افراد نخبه بوده و تعداد آنها کم هم نیست شما چه توصیهای دارید که دانشآموزان بیشتری به این رشته علاقهمند گردند؟
من به شخصه با طیف وسیعی از دانشجویان نخبه مواجه بودهام، کسانیکه از همان دیپلم جزء نخبگان المپیادهای علمی ادبیات بودهاند و اکنون نیز به موفقیت درخشانی رسیدهاند. ما نباید فراموش کنیم که جامعه بیش از آنکه به پزشک و مهندس نیاز داشته باشد به متخصصان علومانسانی برای رهبری و مدیریت این افراد نیاز دارد. فراموش نکنیم که اهالی علوم انسانی هستند که با آگاهیها و مهارتهای خود میتوانند جامعه را به سمت توسعه و آبادانی سوق دهند.