مصاحبه با دکتر محمد فاضلی
-
لطفا رشته تحصیلی دبیرستان و دانشگاه خود را معرفی بفرمایید
در دوران دبیرستان ریاضی خواندم چون در آن زمان دانشآموزانِ برتر و درسخوان، حوزۀ علوم انسانی را برای تحصیل انتخاب نمیکردند و کارشناسی مهندسی صنایع خود را از دانشگاه صنعتی امیرکبیر و کارشناسی ارشد و دکتری جامعهشناسیام را از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کردم.
-
رزومه شما نشان میدهد که در برههای از زمان تغییر رشته دادهاید و وارد حوزه علوم انسانی شدهاید. چطور شد به فعالیت، مطالعه و پژوهش در حوزه علومانسانی علاقهمند شدید؟
برای من از همان کودکی، کتابخانۀ شخصی پدر و عمو با برخورداری از کتابهای جامعهشناسی، تاریخ، مدیریت، آثار دکتر علی شریعتی، شهید مرتضی مطهری، فیلسوفان خارجی و… بهترین فرصت برای مطالعه و کسب لذت بود.
سال ۶۲ عمویم در رشتۀ علوماجتماعی قبول شد، همین امر چند سال بعد که من در دورۀ نوجوانی بودم سبب آشنایی من با کتابخانۀ ایشان و مطالعات جامعه شناختی شد. علاقۀ بنده به این رشته، در همین سالها شکل گرفت. در آن زمان دانشآموزانِ برتر و درسخوان، حوزۀ علوم انسانی را برای تحصیل انتخاب نمیکردند، به همین دلیل پس از آن در دورۀ کارشناسی مهندسی صنایع خواندم که دروسی همچون «مدیریت» ریشههای علومانسانی داشت.
در دهۀ ۷۰ و بعد از جنگ تحمیلی، خیزش روشنفکری دینی شکل گرفت که دانشجویان و جوانان بسیاری را به خود جلب کرد و در این همزمان مجلاتی هم در حوزۀ علومانسانی به چاپ رسید. چاپ مجلات و حضور در تهران بیش از پیش سبب آشنایی من با علومانسانی شد. به یاد دارم که نخستین بار در سال ۷۲ به کتابفروشی رفتم و کتاب جامعه شناسی نیک گهر را خریداری کردم و شروع به مطالعه تخصصیتر در این حوزه نمودم.
مطالعات جامعهشناختی ادامه داشت تا اینکه سال ۷۶ کنکور ارشد شرکت کردم و در رشتۀ جامعهشناسی قبول نشدم. در همین بازه کارگاه صنعتی در اراک تاسیس کردم و مشغول فعالیت شدم ولی به دلیل علاقهمندی به رشتۀ جامعهشناسی مجدداً در سال ۷۷ در کنکور شرکت کردم و در آن رشته پذیرفته شدم.
در سال ۸۰ دانشجوی دکتری شدم و در بهمن ۸۶ از رساله دکتریام دفاع کردم. از آن زمان تا کنون نزدیک به بیست سال است که در حوزۀ جامعه شناسی مشغول به فعالیت هستم. البته من کتابهای مصرف و سبک زندگی (۱۳۸۲)، جامعهشناسی علم و انجمنهای علمی در ایران (۱۳۸۶)، ارزیابی تأثیر اجتماعی (۱۳۸۹)، بنیانهای ساختاری تحکیم دموکراسی: تجربه دموکراسی در ایران، ترکیه و کره جنوبی (۱۳۸۹)، مهمترین آثاری است که تألیف کرده ام.
چندین ترجمه از جمله روش تطبیقی: فراسوی راهبردهای کمی و کیفی (۱۳۸۹) نوشتۀ چارلز ریگین، و سیاست در بستر زمان: تاریخ، نهادها و تحلیل اجتماعی (۱۳۹۳) نیز از بنده منتشر شده است.
-
برای مخاطبان ما جذاب خواهد بود اگر بفرمایید در حال حاضر در حوزه علوم انسانی چه فعالیتهایی انجام میدهید؟
از سال۸۱ الی ۹۱ استادیار دانشگاه مازندران بودم. فعالیتهای پژوهشی-آموزشی همچنان ادامه داشت و در کنار این فعالیتها مشاوره در حوزۀ نشر و مشاوره در حوزۀ فرهنگی و اقتصادی داشتم که بعضاً این مشاورههای اقتصادی برای شرکتهای بازاریابی بود. در اوایل سال ۸۷ با شهرداری جهت «ارزیابی اجتماعی پروژههای شهری» همکاری نمودم که تا سال ۹۲ به طول انجامید.
همچنین در این سالها وارد حوزۀ آب شدم، مطالعاتی در رابطه با پیامدهای اجتماعی سدها داشتم و به دعوتِ وزارت نفت به ارزیابی اجتماعی توسعۀ صنعت نفت پرداختم. علاوه بر آنچه گفتهشد در مسائل استراتژیک همچون آب، انرژی و سیاستگذاری در این زمینهها نیز فعالیت نمودم.
پیشینه ریاضی باعث شده که از ریاضی و محاسبات آماری نترسم. به عبارت دقیقتر از تحصیل در رشتۀ مهندسی صنایع در دوره لیسانس در من موجب انس با ریاضی، آمار، اعداد و فرمولها شد. این درحالیاست که دانشآموختگان علومانسانی از مواجهه شدن با ریاضی و آمار وفرمول واهمه دارند.
-
شما بیشتر از فعالیت و اشتغال در حوزه علوم انسانی احساس لذت میکنید یا با فعالیت در حوزههای دیگر؟
در همه این حوزهها اگر که شمای نوعی به آن حوزه علاقهمند و مشتاق باشید و دغدغۀ اثر گذاری داشته باشید، در شما لذت ایجاد میکند. اگر در درون شما فی ذاته علاقه به علم و توامان به ایران وجود داشته باشد و به فعالیت هایتان به چشم وظیفه و حرفه ننگرید در هر حوزه که باشیداعم از ریاضی یا علوم انسانی احساس رضایت خواهید کرد.
-
به نظر شما چه دیدگاهی نسبت به رشتههای علوم انسانی در ایران وجود دارد؟
یکی از کاستیهای علوم انسانی در ایران آن است که افراد تربیت تاریخی و بین رشته ای نمیشوند و متاسفانه این مشکل در بین علوم انسانیها شایع است.
-
باور عمومی بر این است که «در علوم انسانی خبری از پول نیست»، شما فرصت شغلی در حوزه علوم انسانی را چطور ارزیابی میکنید؟
درآمدزایی دو وجه دارد: نخست آنکه در همۀ رشتهها آنها که توانمند و خلاق باشند بیکار نمیمانند و به درآمدهای مناسب دست مییابند. وجه دیگر سیستم اقتصادی کشور است که بر میزان فرصت شغلی افراد تاثیر گذار است.؛چنانچه دولت در عرصه اقتصادی به توانمندی برسد برای تحصیلکردگان علوم انسانی نیز فرصت شغلی بیشتری فراهم میشود
-
به عقیده شما آیا فرصت کارآفرینی در حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر علوم مهیا است؟
من بر این عقیده ام که اولاً نباید علوم انسانی را با دیگر رشته ها مقایسه کرد. درثانی یک جامعه برای توسعه و عمران تنها به کارآفرینی نیاز ندارد. جامعه به معنا هم نیاز دارد. فی المثل از ادبای بزرگ نمیتوان ایراد گرفت که چرا کارآفرین نبودهاند! ولی با این وجود در علوم انسانی هم می توان کارآفرینی نمود که مصادیق آن در جامعه وجود دارند.
-
از آنجایی که «زیربنای توسعه هر کشور» وابسته به علوم انسانی است، شما چه پیشنهادی برای سوق دادن دانشآموزان برتر و نخبه به سمت رشتههای گوناگون علوم انسانی دارید؟
مسئله حائز اهمیت این است که سن کم دانشآموزان موقع انتخاب رشته است. دانشآموزان در آن سن و سال تجربۀ چندانی ندارند و بر علایق خود نیز به روشنی واقف نیستند و همین عامل تصمیمگیری یا جهتدهی به آنها را دشوار میسازد.