رویکردهای مدیریت کلاس

سبک های مدیریت کلاس در رویکرد رهبری معلم

۳ (رویکرد های مدیریت کلاس)

اداره کردن محیطی به مانند مدرسه، نیازمند تصمیمات آنی و اقدامات سریع و مداوم است

و به مهارت های خاص مدیریتی و گاهی تلفیق از چند روش مدیریتی نیاز دارد.

در این جا سه روش مدیریت کلاس درس ارائه می شود.

رویکرد غیرمداخله گرا

 در این رویکرد بر اساس باور انسان گرایان فرض بر این است که؛

کودک انگیزۀ درونی برای شناخت دنیای واقعی دارد ونیازی به تحریک بیرونی ندارد؛

چراکه رشد تحت غریزه پدید می آید(مارتین وشوهر، ۲۰۰۰)

معلم انسان گرا به دانش آموزان نمی گوید چه چیز درست وچه چیز اشتباه است

یا چه چیزی برای حل مسأله باید انجام شود؛

چراکه معلم باور دارد؛ دانش آموزان خود قادر به یادگیری وکنترل رفتار خویش هستند.

آرتور کامبز(۱۹۶۵)، مدافع دیگر دیدگاه انسان گرا، پیشنهاد می کند که معلمان باید فرصت برای یادگیری فراهم کنند.

معلم انسان گرا شخصی نیست که؛

دستور می دهد، می سازد، الگوسازی می کند، مجبور می کند، وادار می کند و ریشخند می زند؛

بلکه معلم، یاری رسان فرایندی است که از قبل وجود داشته است وادامه می یابد.

چنین معلمی، تسهیل گر، مشوق، کمک کننده، همکار ودوست دانش آموز است.

یک معلم غیرمداخله گر باور دارد که باید به دانش آموز فرصت داد تا انتخاب کند وبر یادگیری خود، مدیریت کند.

البته این به معنای آزادی کامل نیست؛

بلکه به دانش آموزان اجازه می دهند در انتخاب مواد مطالعه، در تعیین روش مطالعه وحفظ نظم کلاس مشارکت داشته باشند(بیلی، ۲۰۰۰)

با چنین باوری معلم مسئولیت ها را به دانش آموزان واگذار می کند وفرصت بیشتر برای تعامل آزاد در کلاس وپیروی آن ها از علایق شخصی خود فراهم می آورد.

از جمله نظریه های مدیریت کلاس مبتنی بر این رویکرد می توان به نظریۀ «آموزش افزایش اثربخش معلم» از گوردن(۱۹۷۴) اشاره کرد(مارتین وشوهو، ۲۰۰۰)

روش غیرمداخله جویانه

 این روش حد وسط دو روش رفتارگرایانه و تعامل گرایانه است. مداخله ی معلم در حل مشکلات کلاس بسیار اندک است.

هدف اصلی در این روش، ارتقای رشد فردی دانش آموزان و آزادی آنان است.

معلمان در این روش با دانش آموزان خود رابطه ی مشاوره ای دارند و معلم در فعالیت های کلاس نقشی حمایتی از دانش آموز دارد.

این روش حداقل اقتدار را برای معلم در نظر می گیرد و به جای آن، بیش تر به تقویت روابط میان معلم و دانش آموز تأکید دارد.

به طور کلی نمی توان گفت کدام روش کارآمدتر یا فاقد کارایی است.

روشی برای معلم کارآمد است که بهترین نتیجه را در کلاس درس او داشته باشد.

بنابراین معلم باید روش های متعدد را در کلاس خود بیازماید و کارآمدترین را انتخاب کند.

البته به صراحت می توان گفت؛

شمار معلمانی که از نظر سبک یکی از روش های مدیریت رفتارگرایانه یا تعامل گرایانه یا غیرمداخله جو را اعمال می کنند، اندک است.

اکثر معلمان بدون این که از روش مدیریت کلاس درس خود آگاه باشند، ترکیبی از سه نوع مدیریت را مورد استفاده قرار می دهند.

این معلمان روش مدیریت صحیح و علمی و استاندارد را در هر لحظه از زمان تدریس خود به کار می گیرند

و کلاس درس آن ها همیشه فعال و زنده و پر از نشاط و انگیزه ی یادگیری است.

 

رویکرد مداخله گرایان

این رویکرد در مقابل غیرمداخله گرایان قرار دارد. بر اساس فرض اصلی این رویکرد، محیط بیرونی، رشد را شکل می دهد.

معلم رفتارگرا علت بدرفتاری دانش آموزان را تأثیر نیروهای محیط بیرون می داند

وبر اساس این باور سعی بر دخالت وکنترل رفتار دانش آموز جهت تغییر و بهبود دارد.

معلم مداخله گر، تلاش می کند با اعمال کنترل ونظارت بیشتر بر فعالیت ها و رفتار دانش آموزان وتأکید بر قوانین وانضباط کلاس،

به اهداف آموزشی دست یابد.

فردریک جونز(۱۹۸۷) نیز با تئوری«انضباط مثبت» یکی دیگر از مدافعان مداخله گرایی است.(بیلی، ۲۰۰۰)

روش رفتارگرایانه

 رویکرد رفتارگرایانه به این نکته تأکید دارد که معلم باید تصمیمی اتخاذ کند تا در کلاس درس او مشکلی به وجود نیاید.

از آغاز سال تحصیلی، معلم موظف است قوانین و مقررات کلاس درس را وضع کند. دانش آموزان نیز موظف اند آن قوانین را اجرا کنند.

فرایند تقویت از طریق پاداش دادن به رفتارهای مطلوب و پس گرفتن امتیاز در صورت بروز رفتارهای غیرمطلوب، در این روش مؤثر است.

اقتدار معلم در این روش کاملاً محفوظ است و معلم در وضع و حفظ مقررات کلاس، از این اقتدار بهره می جوید.

 

رویکرد تعامل گرایان

این رویکرد که در میان دو رویکرد بالا قرار دارد، بر مبنای پیش فرض های مکتب روانشناسی اجتماعی،

  • هم بر فعالیت هایی تأکید دارد که فرد برای تغییر محیط انجام می دهد
  •  هم به عوامل محیطی توجه دارد که بر فرد اثر می گذارد.

گلسر تأکید می کند که دانش آموزان مسئول یادگیری در مدرسه هستند ومعلم باید به آن ها کمک کند تا رفتار خوب را انتخاب کنند.

در نظریۀ گلسر قواعد کلاس دربارۀ رفتارهای مناسب ونامناسب، طی جلسات کلاسی ومشارکتی تعیین می شود.

در چنین کلاسی، کنترل و انضباط در فرایندی تعاملی میان معلم ودانش آموز به وجود می آید

ودانش آموزان در برنامه ریزی وسازمان دهی کلاس سهیم اند.

معلم به دانش آموزان فرصت می دهد تا بر فعالیت های خود نظارت ودربارۀ رفتارشان قضاوت کنند.

در این کلاس، ارزیابی نیز در یک فرآیند مذاکرۀ دو طرفه صورت می گیرد(گلسر، ۱۹۶۹؛ ترجمۀ سادۀ حمزه، ۱۳۷۳)

در کلاس تعاملی، نه همانند مداخله گرایان، معلم-محور است ونه همانند غیرمداخله گرایان، دانش آموزمحور؛

بلکه این«همکاری» است که اصل اساسی ومحور کار در کلاس است.

روش تعامل گرایانه

در این روش، مشکلات کلاس پیامد طبیعی حضور دانش آموزان تلقی می شود،

غیرمنتظره به نظر نمی رسد و مانند فعالیت های حل مسئله در کلاس، مورد توجه قرار می گیرد و حل و فصل می شود.

منابع؛

عالی، آمنه، امین یزدی، امیر؛ تأثیر ویژگی های معلم بر سبک مدیریت کلاس

برگرفته از پرتال آموزش جامع تدریس

 

2 دیدگاه دربارهٔ «رویکردهای مدیریت کلاس»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

به بالای صفحه بردن