مصاحبه با مریم آقاکثیری مدیر دبیرستان فرهنگ یوسف آباد
-
لطفا خودتان را معرفی کنید تا مخاطبان ما با شما آشنا شوند و توضیح دهید که از چه زمانی مدیریت مدرسه فرهنگ را برعهده گرفتید؟
من مریم آقاکثیری مدیر مدرسه فرهنگ منطقه۶ هستم و مدرک کارشناسی علوم تربیتی و کارشناسی ارشد بهداشت روان دارم. بنده بیستونه سال سابقه خدمت دارم که بخش اعظم آن در امور اجرایی بوده و در مدرسه هم بیشترین زمانم به مشاوره تحصیلی و معاونت اختصاص داشته است. درحال حاضر نیز در پست مدیریت مشغول به کار هستم.
اگر بخواهم خلاصه بگویم: مدرسۀ فرهنگ مدرسۀ علوم انسانیهاست؛ به عبارت بهتر نخبگان علوم انسانی در این مدرسه تحصیل میکنند، پس نیازمند توجه ویژه و حداکثری هستند.
-
چرا مدارس فرهنگ به سمت تخصصی شدن علوم انسانی پیش رفتند و ریشه این نگاه تخصصی از کجا میآید؟
بیشک این نگاه، نگاهی جامعهشناختی و مدیریتی به مسئله علوم انسانی است. این نگاه از مقامات بالا نشئت گرفته است. مقام معظم رهبری نگاه ویژهای به رشتۀ علوم انسانی و تفضل خاصی به دانشآموزان انسانی دارند. همین بینش تلنگری بر آموزش و پرورش زد و تصمیم گرفته شد که برای تربیت نیروهای مدیریتی کارآمد مدارس ویژۀ علوم انسانی ایجاد گردد.
علت اهمیت یافتن رشته علوم انسانی معضلی بود که در ارگانها و سازمانهای مختلف به وجود آمد و مدیران سازمانها از هر رشته و تخصصی بودند به جز علوم انسانی. از آنجاکه این افراد برای پستهای مدیریتی پرورش نیافته بودند نمیتوانستند برای این سمت به درستی ایفای نقش کنند.
فکر میکنم پیش از سال۱۳۸۰ این ایده به وجود آمد که برای رشته علوم انسانی مدارس ویژه ایجاد شود. تا به امروز مدارس فرهنگ نتایج خوب و قابل تحسینی هم به دنبال داشته است. اساتید دانشگاهها در جلسه اول سال تحصیلی که به نوعی جلسۀ معارفۀ استاد و دانشجوست از دانشجویان نام مدرسه تحصیلشان را میپرسند. به گفتۀ اساتید دانشگاه، عموماً دانشآموختگان فرهنگ ویژگیهای مشترکی دارند که آنها را از دیگر دانشآموختگان متمایز میسازد. این از افتخارات دانشآموزان مدارس فرهنگ است.
-
خانم آقاکثیری عزیز رویکرد شما نسبت به علوم انسانی چگونه است و شما علوم انسانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
زمانیکه دانشآموزان به مدرسۀ ما برای ثبت نام میآیند، در گفتوگویی که بین من و دانشآموزان و والدین آنها شکل میگیرد من به آنها به خاطر انتخابشان تبریک عرض میکنم. چراکه رشد، بالندگی، کمال، صداقت، انسانیت و… در علوم انسانی گنجانده شده است.
علوم انسانی تربیت انسانها برای زندگی است. من به دانشآموزان میگویم ورای اینکه شما در آینده در چه شغلی مشغول به کار میشوید، مهمترین دستاورد شما «درست زندگی کردن» است و چه ارزشی بالاتر از این؟!
یکی از بخشهای مهمی که ما در علوم انسانی به آن میپردازیم «تربیتِ انسان» است. در مدرسه نیز همواره این نکته را به دانشآموزان تأکید میکنم.
ولی متأسفانه ما در جامعه خیلی خوب نظریه پردازی میکنیم، سند تحول مینویسیم، برخی از بخشهای سند تحول را با تبحر بالا نقد میکنیم ولی در عرصۀ عمل و اقدام میلنگیم. مشکل اینجاست که بعضی از این تئوریها قابلیت اجرا ندارد. اگر قرار است برای دانشآموزان این نسل تصمیمی اتخاذ شود باید از خود آنها نظرخواهی کنیم. باید ببینیم دانشآموزان چه موضوعی را دوست دارند؟ چه اردویی را میپسندند؟ کدام کلاس فوق برنامه را لازم دارند؟
حال سؤالم این است: آیا کسانیکه در حوزۀ ستادی قرار گرفتهاند و دستورات را اجرایی میکنند به سلیقه دانشآموزان میاندیشند؟ یا اصلا در تیم تصمیمگیری و سیاستگذاری، معلمان و دانشآموزان و اولیا هم شرکت دارند؟
معضل بزرگی که آقای فولادوند، مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران، به آن اشاره کرد: «ما در مهارتآموزی دانشآموزان توفیق نداشتیم» اشاره به همین موضوع دارد. البته من نمیخواهم همه این موضوع را به آموزش و پرورش ربط بدهم بهویژه که در سالهای اخیر تأثیر آموزش و پرورش بر دانشآموزان کاهش یافته است و عوامل مؤثر دیگری وارد شدهاند.
با این وجود دانشآموز اعم وقت خود را در مدرسه میگذراند. پس بر ماست که از این زمان برای پرورش دانشآموزان بهترین استفاده را ببریم. در مدارس فرهنگ این اتفاق-تاحدود زیادی- محقق شده است. دانشآموزان مدارس فرهنگ حداقل مهارتهای مربوط به رشتۀ خود را در مدرسه میآموزند.
-
اینطور که مشخص است ظاهراً شما ارتباط بسیار خوبی با دانشآموزان دارید لطفا برای ما توضیح دهید که عمده دغدغههای دانشآموزان علوم انسانی چیست؟
ما یک چشمانداز سه ساله برای مدرسه داریم و مأموریتهایی را برای خودمان ترسیم میکنیم تا ظرف سه سال آینده به آن اهداف دست یابیم. اولین هدف ما در این چشمانداز ارتقای سطح علمی دانشآموزان و افزایش رتبههای برتر بود. چهارمین هدف در این چشم انداز کسب مهارتهای زندگی در دانشآموزان بود. وقتی این موضوع را در جلسه مطرح کردیم یکی از معلمان پیشنهاد داد باتوجه به رویکردی که شما به برنامه «تعالی مدیریت و شهروند هزاره سوم» دارید بهتر است که هدف چهارم-کسب مهارتهای زندگی-را هدف اول خود در چشمانداز سه ساله قرار دهید و روی این هدف مانور بدهید. ما هم این پیشنهاد را عاقلانه و درستی است، پس همین کار را کردیم.
پس از آن در مجمع عمومی با حضور خانوادههای دانشآموزان در مورد این موضوع سخن گفتیم و از آنها خواستیم که پیشنهاد خود در این رابطه را با ما درمیان بگذارند. درصد زیادی از اولیا اشاره کرده بودند که از نظر ما اگر همان مورد چهارم یعنی «ارتقای سطح علمی دانشآموزان و افزایش رتبههای برتر در کنکورمحقق شود کافی است. این پاسخ سؤال شماست.
دغدغه دانشآموزان و اولیای آنها به سمت کنکور و مدرک رفته است. متأسفانه تصورات غلط و تبلیغات گسترده سبب شده که در سالهای اخیر مطالبۀ خانوادهها و دانشآموزان بر کنکور معطوف شده است.
در مدرسه ما کلاس درسی برگزار میشود: به نام «تفکر خلاق». این کلاس با محتوای علمی هر بار یک موضوع اجتماعی یا ملی میهنی را مورد بررسی قرار میدهد. هرسال ما سعی میکنیم این کلاس را به خلاقترین شکل مدیریت کنیم تا به جشنواره راه یابیم. در پایان این دوره رشد فزایندهای را به لحاظ مهارتی در دانشآموزان تولید میکند. خانوادهها و دانشآموزان بسیار مقاومت میکنند.
به نظر من مصاحبه خیلی خوبی بود و تشکر از شما دبیرستان فرهنگ الحق بهترین و خانم آقا کثیری هم از بهترین ها هستند مدیری نمونه و مهربان و الگوی بسیار خوبی برای فرزندان ایران فرزند من فارغالتحصیل فرهنگ شش هست و من همیشه مدیون ایشان هستم و به راستی به ایشان افتخار میکنم بارها شاهد ایثار مدیریت و معلمهای عزیز برای دانش آموزان و اهداف مدرسه بوده ام و با نظریه ای که فرزندان ما باید درست زندگی کردن و انسان بودن را یاد بگیرند موافقم
سلام و عرض ادب
خشوحالیم از اینکه تجربه خوبتون از مدرسه فرهنگ رو با ما به اشتراک گذاشتین.
خانم آقاکثیری واقعاً یک نمونه خوب و تأثیرگذار برای دانشآموزان هستند. برای شما دوست عزیز و خانم آقاکثیری بهترینها رو آرزو داریم…