آخرین سخنرانی

در سال ۲۰۰۷ رندی پاش، استاد علوم کامپیوتر کارنگی ملون و متخخص فضاهای مجازی دارای سابقه همکاری با الکترونیک آرتس، والت دیزنی و گوگل، در آخرین سخنرانی خود در سالن دانشگاه خطابه جالب و تأثیرگذاری ایراد کرد که تا به امروز در یادها مانده‌است و از آن کتابی به چاپ رسید.

این رسم بارها در دانشگاه‌ها و خارج از دانشگاه‌ها تکرار شده که از افراد مختلف می‌خواهند تا با تصور اینکه آخرین سخنرانی زندگی خود را انجام می‌دهند از دستاوردها و خدمات و تلاش‌های خود در طول زندگی خود سخن بگویند و مخاطبان حاصل ونتیجه یک عمر کوشش آنان ر نظاره‌گر باشند.

ولی آنچه در مورد رندی پاش متفاوت بود و آخرین سخنرانی او را جاودان کرد، آگاهی رندی پاش از مرگ خود بود؛ او در روز سخنرانی خود واقعا می‌دانست که این آخرین نشست او خواهد بود.

رندی پاش از مدت‌ها پیش به بیماری سرطان مبتلا گشته و پزشکان به او گفته‌بودند که طی سه تا شش ماه آینده خواهد مرد.

از همین روی او در سالن دانشگاه در ابتدای سخنرانی خود تصاویر سی تی اسکن شکم خود را در معرض تماشا قرار داد. اما او بلافاصله توضیح داد که قرار نیست در این سخنرانی درباره بیماری‌اش حرف بزند بلکه می‌خواهد در مورد اهمیت رویاها و تلاش برای رسیدن به آن صحبت کند.

پس از سخنرانی پرشور رندی پاش، دکتر کوهن رئیس دانشگاه کارنگی ملون روی سِن آمد با صدایی متأثر و لرزان گفت:

«رندی! ما برای حفظ یاد و خاطره ی تو، پلی میان دانشکده علوم کامپیوتر و دانشکده هنر احداث میکنیم و نامش را پل رندی پاش می گذاریم.
می‌دانم پس از تو، نسل جدیدی از دانشجویان وارد دانشگاه خواهند شد که تو را نمی‌شناسند.
آنها وقتی از روی این پل رد میشوند می‌پرسند که رندی پاش که بود؟ و دیگرانی که تو را می‌شناسند برای آنها از تو خواهند گفت.
متأسفم که آنها تو را تجربه نمیکنند. اما اثری که از تو بر جا مانده است را تجربه خواهند کرد.»

رندی پاش پس از این جلسه، کتاب این سخنرانی را به چاپ رساند تا دیگرانی که در جلسه حضور نداشتد هم از این سخنرانی اطلاع یابند.

در مقدمه این کتاب آمده است:

«من مشکل جسمانی دارم، البته از نظر فیزیکی و ظاهری حال عمومی خوبی دارم، ولی در کبدم چند تومور وجود دارد و چند ماه دیگر بیشتر زنده نخواهم بود.
من پدر سه بچۀ خردسال هستم و با زن رؤیاهایم ازدواج کرده‌ام. می‌توانم برای خودم تأسف بخورم ولی این کار هیچ سودی برای من یا خانواده‌ام ندارد.
مهم، بودن و مراقبت کردن از خانواده‌ام است.
حالا که می‌توانم هر لحظه‌ام را با آن‌ها عزیز می‌شمارم و سعی می‌کنم در حد توان راه‌شان را برای زندگی بدون من هموار کنم.
و اما چیزی که وضوح کمتری دارد این است که چگونه مطالبی را که قرار بوده بیست سال آینده به کودکانم آموزش دهم در این مدت کوتاه به آن‌ها بیاموزم. خیلی کوچک‌تر از آن هستند که بتوان با آن‌ها این‌طور گفت‌وگو کرد. همه پدرها و مادرها می‌خواهند که به کودکان‌شان تشخیص خوب از بد و چیزهایی که فکر می‌کنند هم است چگونه مواجه شدن با مشکلات زندگی را بیاموزند. همین‌طور ما می‌خواهیم برای‌شان داستان‌هایی از زندگی خودمان تعریف کنیم، معمولا به عنوان راهی که به آن‌ها یادبدهیم چطور زندگی خودشان را رهبری کنند.»

کتاب او چنان مردم را تحت تأثیر قرار داد که یکی از تیم‌های لیگ حرفه‌ای آمریکا، او را برای یک بازی افتخاری دعوت کرد و تهیه کنندگان فیلم استار ترک، از او خواستند که در آخرین قسمت این فیلم نقشی کوتاه بازی کند و حتی یک جمله هم صحبت کند.

میراث رندی پاش برای دانشگاه کارنگی ملون و مردم‌ سراسر جهان، امید به زندگی با وجود مصائب و سختی‌هاست.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

به بالای صفحه بردن