۱) لطفاً بفرمایید به طور کلی چه کار کردید که فرزندتان به این موفقیت نائل شد؟
من برای علی اصغر مهمترین کاری که انجام دادم این بود که در همۀ انتخابها به او قدرت اختیار و انتخاب بخشیدم و در مشورتها و تصمیم گیریها مثل بقیه اعضای خانواده، ایشان را دخیل و موثر و صاحب نظر دانستم، از همان سنین پایین.
البته پسرم باهوش بود، علاوهبر علاقه مندی ایشان به درس خواندن، تلاشی هم که داشت بی نظیر بود.
۲) وقتی با توجه به هوش بالا و شناخت اطرافیان، علوم انسانی را انتخاب کرد، چرا مخالفت نکردید که به رشته های دیگر برود ؟ می دانم حتما شما هم حرفها و برداشتهای شایع دربارۀ دانش آموز علوم انسانی را شنیدهاید؟
خوب من دوباره آن زمان هم انتخاب را به عهدۀ خودشان گذاشتم و خواستم مطابق میل و انتخاب خودشان رفتار کنند. چون می دانستم به ادبیات علاقه دارد و البته میدیدم در بحثها و تحلیلهای خانوادگی، علی اصغر نکتههایی را میبیند که هیچ کدام نمیبینیم. یعنی قدرت و دقت تحلیل زیاد داشت.
۳) برای انتخاب رشته دانشگاه چطور؟ چه کار کردید؟
مثل همیشه انتخاب را به خودش دادم و البته با او همراه و همفکر شدم. وقتی دیدم هم به روانشناسی علاقه دارد هم به حقوق، یک روز با او همراه شدم و به مجتمع قضایی رفتیم. آنجا محیط را به او نشان دادم، آدم هایی که هستند، دستبندهایی که به دستها بود، با یک نفر دادیار حرف زدیم، با یک مشاور و . . . . همه می گفتند که به علاقه ات رجوع کن و چنین هم کردیم. ایشان به روانشناسی بیشتر علاقه داشتند و بدون درنظر گرفتن جایگاه رشتۀ حقوق از نظر عامۀ مردم، رشتۀ روانشناسی را انتخاب کردند.
۴) اگر بخواهید به والدین کنکوریها یک توصیه بکنید، چه میگویید؟
به نظر من فرزندانتان را در تصمیمگیریها دارای انتخاب قرار بدهید. به انتخاب آنها احترام بگذارید تا به بلوغ فکری برسند. برای فرزندانتان بیش از هرچیز شرایط و جوّ آرام مهم است.