• موضوع نشست: برنامه درسی ملی ونقش آن در تدوین کتاب فلسفه
• سخنران: خانم فخری ملکی، مؤلف کتاب درسی فلسفه
• زمان: ۱۲ اردیبهشت ۹۸
برای همۀ مردم اهمیت آموزش وپرورش که تعلیم وتربیت فرزندان ما را برعهده دارد، مبرهن است. فرزندان ما ۱۲ سال از بهترین روزهای عمر خود را در این نهاد سپری میکنند. از نگاه صدرایی مراتب وجودی دانشآموزان در این ۱۲ سال از «اجمال» به «تفصیل» میرسد. تا آنجا که برای پیشبینی آینده کشور میتوان نگاهی به وضعیت دانشآموزان ومدارس کشور انداخت.
آموزش وپرورش بهعنوان یک نهاد مدرن ریشه در فرهنگ مدرنیته دارد ودر پاسخ به دنیای مدرن شکل گرفته است. این فرهنگ حول محور اومانیسم درحرکت است وسعی در القای تفکر لذتطلبی دارد.
این طرز تفکر مادهگرا با تمام نتایج مثبت ومنفی خود، در زادگاه خودش محدود نمانده وهمواره درصدد بوده که در دیگر فرهنگها رخنه کند وسایۀ خود بر ملل دیگر را گسترش دهد. ایران نیز از هجمۀ غرب در امان نبوده وطی سالیان دراز تحتتاثیر اندیشه وفرهنگ غرب قرار گرفته است.
از زمان تأسیس دارالفنون تا به امروز آموزشهایی که به دانشآموزان داده شده ریشه در فرهنگ غربی داشته است. ما تقریبا همان محتوایی که مغربزمین تهیه کردهاست را به دانشآموزانمان ارائه کردهایم واز این تناقض، بزرگان ما نیز دم زدهاند.
مقام معظم رهبری نیز در ۳/۸/۱۳۸۶ اشاره کردهاند که «آموزش وپرورش کنونی ما ساخته وپرداختۀ فکرها وبرنامههای ما وفلسفۀ ما نیست». ایشان براساس همین اندیشه با تلاشهای بسیار، مبانی نظری تحول در آموزش وپرورش را ایجاد کردند وبرحسب آن سند تحول بنیادین آموزش وپرورش را تنظیم کردند. تدوین برنامۀ درسی ملی بخشی از این سند است که به فعالیت ما در آموزش وپرورش مربوط میشود.
برنامۀ درسی ملی چیست؟
برنامۀ درسی ملی سندی است که چهارچوب برنامۀ درسی ونظام برنامهریزی درسی را برای تحقق اهداف آموزش وپرورش در جمهوری اسلامی محقق میکند. البته نمیتوان با این سند بدون واسطه به تدوین کتابهای درسی بپردازیم.
در این سند ۱۱ حوزۀ یادگیری مشخص شده است:
• حوزۀ هنر
• حوزۀ تفکر وحکمت
• حوزۀ قرآن ومعارف اسلامی و…
«حوزۀ تفکر وحکمت» مربوط به حوزۀ کاری ما است. ما باید براساس نقشۀ کلان سند تحول نقشههای جزئیتر را رسم کنیم.
۱۱حوزۀ یادگیری مبتنی بر برنامۀ درسی باید پیش رو قرار گیرد وبراساس آن راهنمای یادگیری درسی ویژۀ خود را تنظیم کند، پس از این مرحله میتوانیم به تدوین کتاب درسی بپردازیم.
منتها این روند بسیار زمانبَر بوده ونیازمند وقت ودقت فراوانی است. ما نیز در دفتر تألیف در راستای همسوسازی محتوای آموزشی کتاب با سند تحول بنیادین تصمیم گرفتیم که همۀ کتابها را با سند برنامۀ درسی ملی هماهنگ کنیم که البته این اقدام هنوز کاملاً محقق نشده است.
حال پرسش اینجاست که ما در همسوسازی برنامهها از سند برنامۀ درسی ملی کمک گرفتیم وگزارۀ اصلی که به کارهای ما جهت داده است عبارت است از:«هستی واقعیت دارد.»
این دیدگاه وجه ممیزۀ رئالیسم وایدهآلیسم است. ما اعتقاد داریم که جهان واقعیت دارد وانسانها بهعنوان فاعل شناسا توان شناخت عالم هستی را دارند وبر پایۀ این عقیده ادعا میکنیم که رئالیست هستیم.
در اندیشۀ غربی جواهر متباین به ذات هستند. جوهرهای روحانی وجسمانی از نظر غربیها تباین ذاتی دارند ونمیتوانند همدیگر را درک کنند.
از همین منظر اظهار میکنند که شناخت، پدیداری است اما در اندیشۀ اسلامی، عالم جسمانی وعالم روحانی تباین ذاتی ندارند چون از یک منشأ سرچشمه گرفتهاند وبا یکدیگر تناظر دارند. این گزارۀ بنیادین، ما را به این اندیشه سوق داده که معیار اعتبار علم با اندیشۀ اسلامی مطابقت با عالم خارج است.
دلالت دوم عبارت است از: «معرفت عبارت است از کشف قوانین»
دلالت سوم به این قرار است: «معیار اعتبار علم مطابقت با واقعیت است.»
دلالت چهارم اشاره به ارزشها دارد: «ارزشها مستقل از ذهنها، با ریشه در ذات جهان، واقعیت دارند.»
در گزارۀ «خداوند مبدأ وغایت هستی در اندیشۀ اسلامی است»، ما را به این سمت که در تدوین برنامهها نگاه مرآتی داشته باشیم، هدایت میکند وبیانگر آناست که هرچیزی باید بهعنوان آینۀ حق نگریسته شود، یعنی تمام عالم آئینۀ جمال حق است.
گزارۀ بعدی اشاره به فطرت الهی انسان دارد. پس ما دانشآموز را لوح سفید در نظر نمیگیریم ومعتقدیم که او فطرتی الهی دارد که پیروی از آن، او را به مسیر خاصی هدایت میکند. از این منظر معلم ومؤلف باید دانشآموز را به سمتی هدایت کنند که او گنج درونی خود را هویدا سازد.
ما در اندیشۀ اسلامی معتقدیم که فطرت رنگ وبوی الهی دارد واین اندیشه، ما را از نگاه دکارتی متمایز میسازد. خداوند نیز در قرآن فرموده که من از روح خود در انسان دمیدهام.
گزارۀ دیگر که از حیث محتوایی به ما در تألیف کتاب درسی فلسفه کمک کرده است به شرح زیر است: «علم در عین کشف واقع از منظر معلوم محصول ابداع منظر عالم است.»
زمانیکه ما پدیدهها را میبینیم، ذهن این توان را دارد که همان را مشابهسازی کند. پس برنامههای درسی باید به گونهای تنظیم شوند که مشارکت حداکثری دانشآموزان را درپی داشته باشند و ذهن آنان را بکار گیرند.
آنچه در تألیف کتابهای درسی گذشته مبنا قرار میگرفت اندیشۀ بلوم بود که اهداف آموزشی را برحسب اهداف شناختی، نگرشی ومهارتی تقسیمبندی میکرد ولی چنین دیدگاهی در دنیای امروز منسوخ شده است.
الگوی هدفگذاری در برنامۀ درسی ملی به قرار ذیل است:
با توجه به رویکرد شکوفایی فطرت که شامل پنج عنصر: تعقل، ایمان، علم، عمل، اخلاق وچهارعرصۀ ارتباط متربی با خود، خدا، خلق وخلقت است، فطرت با محوریت ارتباط با خدا تعریف، تبیین وتدوین میشود.
درمیان عناصر پنجگانه، عنصر تعقل وایمان مبتنی بر تفکر، جایگاه محوری دارند وسه عنصر علم، عمل واخلاق بهعنوان عناصر برخاسته از تعقل وایمان ومتکی بر آن دو، تعریف وتبیین میشوند.