مصاحبه با دکتر علیاکبر کمالی نهاد
-
جناب دکتر کمالی نهاد لطفا خودتان را برای ما معرفی کنید و از رشته دبیرستان و دانشگاهی خود بگویید؟
بنده مسئول دبیرخانه راهبری زبان و ادبیات فارسی کشور هستم. همچنین عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان تهران، عضو شورای برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی و مسئول اتحادیه معلمان زبان و ادبیات فارسی کشور میباشم.
من در دوران دبیرستان در رشتۀ فرهنگ و ادب فارسی تحصیل نمودم، سپس کاردانی ادبیات فارسی را در تربیت معلم سابق خواندم و در مقطع کارشناسی، دبیری ادبیات و در مقطع کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی خواندم. در نهایت نیز در دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی پذیرفته شدم.
-
چطور شد که ادبیات را به صورت تخصصی دنبال کردید؟
نقل است میگویند کسی از ارتفاع بلندی به پایین پرید، همه تشویقش کردند و گفتند چه عالی پریدی! چطور اینگونه پریدی؟ آن شخص در جواب گفت: کسی از آن بالا من را به پایین پرتاپ کرد، من خودم نپریدم! حالا حکایت ما نیز همین است.
در روستا که درس میخواندم یک رشته بیشتر نداشت و برخلاف امروز که افراد براساس علاقهمندیهای خود انتخاب رشته میکنند، ما قدرت انتخاب چندانی نداشتیم.
ولی وقتی وارد کار شدم در من علاقه بسیاری به این رشته شکل گرفت، من از آن زمان متوجه انرژی و پتانسیلی در خود شدم که مرا به سمت توسعه و ارتقا و ترویج ادبیات فارسی سوق میداد. از همان سال اولی هم که به تربیت معلم راه یافتم به درجه معلمی رسیدم و مشغول تدریس شدم. در همین اثنا هرچه بیشتر پیش رفتم، بیشتر به حوزۀ زبان و ادبیات فارسی علاقهمند گشتم.
خدا را شاکرم که در این ۱۵ سال اخیر در رشتۀ تخصصی خود بسیار پرانرژی و هدفمند ظاهر شدم و مسئول انجمن معلمان ادبیات استان مرکزی شدم و تا سالها بعد که اتحادیه معلمان را تشکیل دادم در تمام این مدت دوستان خوبی پیدا کردم و مسیر کاری و تحصیلی خود را دغدغهمند طی نمودم. به عنوان مسئول اتحادیه معلمان کشور نیز ارتباط خوب و مفیدی با شهرستانها برقرار کردیم.
بعدها هم که در پی ارتقا شغلی بودم، جایی را بهتر از دانشگاه فرهنگیان نیافتیم و در حال حاضر در حدود۱۲سال است که با دانشگاه فرهنگیان در ارتباط هستم.
-
در حال حاضر در حوزه علوم انسانی و ادبیات چه فعالیتی دارید؟
در پاسخ به سوالات قبلی به فعالیتهای خود اشاره نمودم ولی در مجموع من مدام به ارتقای حوزۀ زبان و ادبیات فارسی فکر میکنم و در پی ایدههای نو برای توسعه این شاخه از علوم انسانی هستم. دو سه ماه است که درصدد برقراری دورههایی برای معلمان سراسر کشور جهت ارتقای مهارتهای تدریس آنان هستیم تا دبیران گرامی زودتر با تغییرات کتاب درسی همگام شوند. هدف نهایی ما نیز از این تلاشها ارتقای زبان مادری و ادبیات فارسی است.
-
آقای کمالی نهاد شما به عنوان مولف کتاب درسی بین دبیران شناخته شده هستید، از چه زمان و به صورت چه صورت با دفتر تالیف همکاری آغاز کردید؟
همکاری هر معلمی با دفتر تألیف از زمانی آغاز میشود که کتاب تدریسش را میبیند. به شخصه برای من این همکاری از سال ۷۵ آغاز شد که در یکی از روستاهای دورافتاده اراک برای نخستین بار تدریس را تجربه کردم و در آن سال برای اولین بار کتاب فارسی سوم راهنمایی تغییر کرده بود، این آغاز ارتباط من با مؤلف بود اگرچه این ارتباط به شکل مستقیم و فیزیکی نبود.
ارتباط جدیتر ما با دفتر تألیف برمیگردد به سالهای ۸۴ و ۸۵. در آن سال ما از طرف انجمن معلمان اراک نامهای مبتنی بر درخواست همکاری برای دفتر تألیف ارسال کردیم ولی متاسفانه اقدام جدی و همکاری مستمر در این زمینه شکل نگرفت.
چند سال پیش که کتابها به صورت تدریجی تغییر کردند، تغییرات کتاب به متوسطۀ اول که رسید، من در دورههای کشوری کتابهای متوسطه اول به عنوان نمایندۀ دانشگاه فرهنگیان شرکت نمودم و از همانجا ارتباطم با دفتر تألیف پررنگتر شد. همچنین زمینه مناسبی فراهم گردید که ما به دوستان در تألیف کتاب درسی کمک نماییم و در سالهای اخیر مسئولیت دبیرخانه راهبری ادبیات کشور به من محول شد.
در سالهای اخیر که تغییرات کتب درسی به دوره دوم متوسطه رسید، ارتباط بنده هم با دفتر تألیف بیشتر شد و به عنوان نمایندۀ دبیران و مؤلف کتاب درسی در همه جلسات شرکت کردم و مسئولیت کارگروه علوم و فنون ادبی را نیز برعهده گرفتم.
بسیار خرسندم که بزرگواران چنین بستری را برای تعاملات معلمان با یکدیگر و معلمان و مؤلفان با همدیگر فراهم ساختند. این تعاملات در ارتقای علوم انسانی و به طور تخصصیتر در ارتقای زبان و ادبیات فارسی بسیار مؤثر بوده است.
ما در تدریس کتابهای درسی معلمان را دخیل کردیم و از نقد و پیشنهاد آنان استفاده نمودیم و به اشکال مختلف با معلمان ارتباط برقرار کردیم و با آنان نشست داشتیم و حرف دل آنها را شنیدیم تا درنهایت کتاب بهتری را تألیف نماییم.
-
در جلسه مشترکی که ما در مرکز ترویج علوم انسانی با شما و دبیران داشتیم بسیاری از دبیران خواستار تنوع مطالب کتاب درسی با در برگیری همه گرایشهای ادبی بودند؛ در این خصوص چه توضیحی دارید؟
هرکاری اصول و دستورالعمل خاص خود را دارد. همکاران عزیز ما در سراسر کشور تنوع سلیقه دارند و از آنجا که ادبیات گستردگی بسیاری دارد و به قول مولانا به سختی میتوان آن بحر را در کوزهای گنجاند، تحت پوشش قرار دادن تمامی سلیقهها و نظرات بسیار دشوار است.
کمااینکه ما درتألیف کتاب درسی ضرورتا باید قوانین و مقرارت دفتر تألیف را نیز رعایت کنیم و رعایت آن قواعد در اولویت ما است.
اگرچه جلب رضایت صد در صدی میسر نیست ولی ما همه تلاش خود را میکنیم که هم قواعد و اصول دفتر تألیف را رعایت کنیم و هم سلیقه و نظر معلمان را لحاظ کنیم.
من برای پاسخ به سوال شما مثال سادهای میزنم؛ فی المثل یک دانشآموز از معلم خود دانش وتجربۀ کمتری دارد، پس کسیکه در یک حوزۀ تخصصی مشغول به کار است از مقتضیات فعالیت تخصصی خود اطلاعات و آگاهی بیشتری دارد. با توجه به این مثال، کتاب درسی علاوه بر آنکه تنوع مورد نظر شما را لحاظ کرده، قواعد و اصول اساسی را نیز در نظر گرفته است.
به خاطر داشته باشید که ما در کتاب تألیف شده قصد نداشتیم دانشآموز را با نقد ادبی آشنا کنیم، هدف اصلی ما در مرحلۀ نخست آشنایی دانشآموز با ادبیات فارسی است. دانشآموز ما هنوز در سنی قرار نگرفته که بتواند نگاه انتقادی به ادبیات داشته باشد؛
چنین انتظاری از دانشآموز فراتر از سن و آگاهی اوست و بیشتر مربوط به دورۀ دانشگاه است. دانشآموزی که نمیتواند آغازها را دریابد، چنانچه از طریق ما به ورطه تناقضها بیافتد، دچار اشتباه شدهایم. ما اصطلاحا قبل از هرچیز باید دوچرخه سواری یاد بدهیم و بعد ویراژ رفتن را آموزش دهیم. به عبارتی ما نمیتوانیم دانشآموزی را که هنوز با «نگاه» آشنا نشده، با «نگاه مخالف» روبرو کنیم.
ما در تألیف کتاب درسی مقیدیم که محتوای کلی کتاب را در قالب چند ظرف مشخص تنظیم کرده و ارائه نماییم. یکی از این ظرفها ادبیات پایداری است، ظرف دیگر ادبیات تعلیمی است و دیگری عشق و محبت است و… حال ممکن است ما آثار دیگری نیز داشته باشیم که در این چند ظرف جای نگرفته، در این وضعیت ما باید در نظر داشته باشیم که کتاب درسی با محدودیت روبروست و ما در این زمان اندک نمیتوانستیم که هر مبحث و هر محتوایی را ارائه دهیم.
این درحالیاست که هدف ما از تألیف کتاب تحلیل متن بوده است و چنانچه به جای ظرف الف، ظرف ب را هم جایگزین کنیم تفاوت مشهودی رخ نمیدهد چراکه هدف کلی آشنایی دانشآموز با تحلیل متن بوه است.
در دورۀ متوسطه دوم رنگ ادبیات پررنگتر میشود و در این دوره قلههای ادبی بیشتری را فتح میکنیم. ولی ما نمیتوانیم در ۱۲۰صفحه کتاب به تمام ادیبان و شعرای ایران زمین اشاره کنیم، ما فقط ۱۶ درس داریم و از این لحاظ در محدودیت هستیم.
حالا که بحث به این موضوع رسید این نکته را اضافه کنم که در انتخاب اشعار کتاب درسی هم چند عامل موثر بودهاند سلیقه، سن دانشآموز، دوری از حاشیه، توجه به محتوای درسی و… باین وجود ما تا آنجا که توانستهایم بحر را در کوزه گنجاندهایم.
-
هدف شما و همکارانتان در دفتر تالیف آمادگی دانشآموزان برای دانشگاه است یا آموختن ادبیات و لذت بردن از غنای ادبیات فارسی؟
شرایط امروز جامعه به نحوی است که ما باید دانشآموز را به سمت التذاذ ادبی پیش ببریم. در عصری که جاذبههای بیرون از درس و مطالعه بسیار است ، کمک کنیم که دانشآموز به ادبیات جذب شود و آن را به طور جدیتری دنبال کند. از انتخاب متنها تا فرآیند تدریس کتاب این رویکرد حفظ شده است. به طور نمونه تلاش و رویکرد اصلی ما این بوده که در عروض درست خوانی اشعار و التذاذ ادبی مورد توجه قرار گیرد.
-
به عنوان مولف کتاب درسی و معلم چه توصیهای به دبیران دارید تا کلاسی با بیشترین سطح کیفیت داشته باشند؟
خواهش من از معلمان این است که در جهت هماهنگی با رویکرد جدید کتاب درسی تلاش نمایند و خود را با این رویکرد تازه منطبق سازند و در تدریس خود بر این مهم تأکید کنند.
-
در بازبینیهای کتاب درسی کدام بخشها بیشتر مورد توجه قرار خواهند گرفت؟
چالشهایی که معلمان بیشترین انتقاد و پیشنهاد را برای آن داشتند.
عمده توجه ما در بازبینی کتاب درسی مبتنی بر نظرات همکاران گرامی بوده تا کتاب را تلطیف و تعدیل نماییم و بازخورد دبیران را لحاظ کنیم.
-
به عنوان سوال آخر سیر مطالعات ادبی برای دانشآموزان علاقهمند به ادبیات بفرمایید
گمشده ما «خواندن» است. مطالعه بیشتر دانشآموز، ما را به اهداف آموزشیمان نزدیکتر میسازد. دانشآموزی که بیشتر بخواند در املا و دیکته نویسی ارتقا خواه یافت، به فهم بهتری در رابطه با متن خواهد رسید، نگارش مطلوب تری مییابد و نسبت به ادیبان فارسی به شناخت بیشتری خواهد رسید، پس بخوانید و بخوانید