مصاحبه با سهیلا خاکباز
-
لطفا رشته تحصیلی دبیرستان و دانشگاه خود را معرفی بفرمایید
من در مقطع دبیرستان تجربی خواندم و در رشتۀ داروسازی دانشگاه اصفهان قبول شدم ولی آن را تا دکتری ادامه ندادم و تحصیلاتم در این رشته معادل لیسانس است. چند سالی نیز داروخانه داشتم و در آن حوزه مشغول به کار بودم.
در آن سالها بسیار رایج بود که دانشآموزان تیزهوشتر باید به رشتههای ریاضی و تجربی وارد شوند و من هم در تجربی به دنبال داروسازی رفتم ولی از همان ابتدا علاقهمند به حوزۀ علومانسانی بودم و حتی در داروخانه هم زمانی را به مطالعۀ آزاد اختصاص میدادم.
در همان زمان یعنی وقتیکه در رشتۀ داروسازی مشغول به تحصیل بودم به دلیل علاقه به فلسفۀ شرق و اینکه در آن زمان هیچ ترجمۀ مناسبی از فیلسوفان و اندیشمندان در عرصۀ علمی وجود نداشت، به یادگیری زبان عربی پرداختم و برای دستیابی به این هدف در حوزۀ علمیه نزدِ علما به یادگیری زبان عربی پرداختم. چرا که در آن سالها تنها حوزۀ علمیه به آموزش اصولی و عمیق عربی میپرداخت. اساتید نیز که متوجه علاقه و پشتکار من شدند به صورت خصوصی به من عربی را آموزش دادند.
ادامۀ این ماجرا در نهایت باعث شد که من با اطمینان و به اختیار خود داروخانه را تعطیل کردم و در کنکور علوم انسانی شرکت نمودم و با اشتیاق فراوان به حوزۀ علوم انسانی وارد شدم.
در ادامۀ تحصیلم یک دورۀ MBA تحت نظر دانشگاه شریف گذراندم و مدرک آن را دریافت نکردم چراکه صرفا میخواستم در آن حوزه آموزش ببینم و بر علم و مهارتهای خود بیافزایم. با گذشت زمان، «عربی» به حیطۀ تخصصی من تبدیل شد و در آن زمینه به فعالیت جدی پرداختم.
در زمان دانشجویی یکی از اساتیدم که استاد دانشگاه الازهر مصر بود باعث شد که من با ادبیات عرب بیشتر آشنا شوم و به عنوان دستیار با او کار ترجمه و پژوهش انجام دادم. پس از آن به طور کاملا تصادفی در مسیرِ تدریس برای کنکوریها قرار گرفتم و همین اتفاق منجر شد که حرفۀ تخصصی من تدریس زبان عربی گردد.
به عبارت دقیقتر فعالیت در این حوزه را با تالیف کتابِ آموزشی شروع کردم و پس از آن روش ویژۀ خودم در آموزش زبان عربی را در کتاب کمک آموزشی مشاورانِ آموزش در چهار جلد منتشر کردم که در زمان خودش بسیار بدیع بود و در جشنوارۀ رشد موفق به دریافت تندیس طلایی شد. خلاصه آنکه نزدیک سی سال است در زمینۀ تالیف، تدریس و ترجمۀ زبا عربی مشغول به کار هستم.
-
برای مخاطبان ما جذاب خواهد بود اگر بفرمایید در حال حاضر در حوزه علوم انسانی چه فعالیتهایی انجام میدهید؟
همانطور که در سؤال قبل پاسخ دادم در حال حاضر مشغولِ تالیف و تدریس زبان عربی هستم.
-
شما تا به امروز چه تجربیات مفید و اثربخشی در حوزه علومانسانی کسب کردهاید که همچنان در این حوزه فعال هستید؟
اعتقاد من همواره بر این بوده است که علومانسانی در ایران نتوانسته جایگاه خود را بیابد و متاسفانه دانشآموزان و والدین گمان میکنند که هرکسی از هوش پایینتری برخوردار است و نمیتواند دکتر یا مهندس شود باید به دنبال علومانسانی برود. ولی من معتقدم که برای پیشرفت کشور باید برای علوم انسانی بیش از اینها اهمیت قائل شد. علاوه بر این دغدغۀ همیشگی من «انسان» بوده است و بیش از همه در علومانسانی است که به انسان و پیچیدگیهای آن پرداخته میشود.
-
شما با توجه به باورهای کنونی در رابطه با علومانسانی خطاب به دانشآموزان چه توصیهای دارید؟
خالی از لطف نیست ذکرِ این نکته که زمانیکه من تغییر رشته دادم و داروسازی را رها کردم پدرم به من گفت: دخترم، کسی رشتۀ خوبِ داروسازی را رها نمیکند که شنگول و منگول بخواند! ولی زمانیکه پیگیری و علاقۀ من را دیدند متوجه عزم مصمم و تصمیمگیری درست من شدند. این نگاه منفی به علومانسانی از دهههای پیش بر جامعۀ ایران حاکم است ولی من همچنان اعتقاد دارم این رشتهها نیستند که به افراد، شخصیت میدهند، بلکه آدمها هستند که به رشته و تخصصشان معنا میدهند. توصیۀ من به دانشآموزان آن است که پیش از انتخاب رشته، علایق و استعدادهای خود را بسنجند و از ورود به حوزۀ علومانسانی نهراسند.
-
باور عمومی بر این است که «در علوم انسانی خبری از پول نیست»، شما فرصت شغلی در حوزه علوم انسانی را چطور ارزیابی میکنید؟
همانطور که گفتم از نظر من فرصت شغلی نیست که برای شما پول میسازد، بلکه شمایید که برای خود فرصت شغلی ایجاد میکنید. زمانیکه شما حرفۀ خود را به بهترین شکل ممکن انجام میدهید و در آن علاقه و اشتیاق هزینه میکنید، به موفقیت خواهید رسید.
همه خوب میدانیم که عصر حاضر، عصرِ تخصصهاست و کسانیکه تخصص خود را همراه با ابتکار و خلاقیت و به خوبی ارائه میکنند، هر جایی که باشند موفق عمل میکنند. شاهد مثال من دانشآموختگانی هستند که پزشکی خواندهاند ولی بیکار میباشند و درنتیجه مجبور میشوند ژل و بوتاکس تزریق کنند تا به درآمد برسند.
در مقابل برخی افراد در رشتههایی تحصیل کردهاند که از نظر افکار عمومی پردرآمد محسوب نمیشود ولی آنها توانستهاند از طریق همان رشته به درآمد بالا دست یابند. پس کافی است شما استعداد و مهارت خود را دریابید و بدانید که در کدام رشته میتوانید موفق شوید.
ما متاسفانه عموما ضعفهای خود را نادیده گرفته و انگشت اشارهمان به سمتِ رشته است، در حالیکه به نظر من کسانی موفق میشوند که فهمیدهاند در چه رشته و چه حوزهای میتوانند توفیق یابند.
-
به عقیده شما آیا فرصت کارآفرینی در حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر علوم مهیا است؟
به نظر من علومانسانی در ایران پرانتزی است که باز شده ولی هنوز بسته نشدهاست، درحالیکه رشتههای دیگر تعریف شدهتر و مشخصتر اند. حوزۀ علومانسانی آنقدر وسیع و متنوع است که میتواند فرصتهای شغلی بسیاری را در اختیار علاقهمندان این حوزه قرار دهد. افراد عموما تصور میکنند رشتههای تجربی و ریاضی هستند که فرصتزا میباشند ولی این تصور ثابت شده نیست. در تمام دنیا نیز رشتههای علومانسانی در صدر رشتهها قرار دارند چراکه نیروهای علومانسانی میتوانند نیروهای فنی را مدیریت کنند.
-
از آنجایی که «زیربنای توسعه هر کشور» وابسته به علوم انسانی است، شما چه پیشنهادی برای سوق دادن دانشآموزان برتر و نخبه به سمت رشتههای گوناگون علوم انسانی دارید؟
افرادی همچون ما و شما که دست اندر کار این حوزه هستیم چنانچه بتوانیم منابع خوبی به بچهها معرفی کنیم که بتوانند دنیای باز این رشته را بشناسند و با فرصتهای شغلی آن بیشتر آشنا شوند، دانشآموزان هم در تصمیمگیری بهتر عمل خواهند کرد. به طور نمونه اگر دانشآموزان و دانشجویان ما بیشتر با عرصههای زبانی و قابلیتهای آن در دنیای امروز آشنا شوند، از همین زبان میتوانند ارتباطات و بسترهای اقتصادی و فرهنگی بسیاری ایجاد کنند و حتی درآمدهای مناسب کسب کنند.
-
اگر به عقب بازگردید همچنان حوزه علوم انسانی را برای تحصیل انتخاب میکنید؟
همین سوال را شاگردهایم نیز از من میپرسند و یا گاهی با تعجب میپرسند شما از اینکه داروسازی رارها کردید ناراضی نیستید؟
پاسخ من همیشه با قاطعیت نه بودهاست. چون به لحاظ روحی و جسمی به این رشته تعلق داشتهام و در حوزۀ علوم انسانی است که وجودم به وحدت و رضایت میرسد.
با سلام من شاگرد استاد بودم و به جرات می تونم بگم ایشون الگوی من بودن و هستن و خواهند بود ممنونم ازشون❤