تجربه به ما ثابت کرده که بیشتر دانشآموزان و داوطلبان کنکور برای حفظ کردن لغات زبان انگلیسی دچار مشکل هستند. به ویژه اگر دانشآموزان و زبان آموزان با دایرۀ وسیعی از واژگان مواجه باشند. آنها عموما ااسترس و استیصال خود از حفظ واژگان زبان را با این سؤالات بروز میدهند:
۱- هربار که به سراغ لغات انگلیسی میروم احساس میکنم لغات قبلی را فراموش کردهام و هرچه حفظ میکنم دفعه بعد از یادم رفته
۲- دایره لغات خوبی دارم و واژگان زیادی را از بَرَم ولی نمیتوانم از این واژگان در جمله سازی استفاده کنم.
در این نوشته توضیح میدهیم که چرا بسیاری از دانشآموزان و زبان آموزان دچار مشکل با درس زبان میشوند؟ برای ورود به این بحث استان واقعی زیر را بخوانید:
«مدتها بود که برای حفظ کردن لغات انگلیسی، از نرمافزار یادگیری لغات نارسیس استفاده میکردم که روشی بر پایهی جعبهی لایتنر بود. از اینکه هرروز تعداد بیشتری لغت به حافظهی بلندمدت بنده وارد میشد، خوشحال بودم.
یک روز داشتم به اخبار انگلیسی گوش میدادم که به این خبر رسیدم: Google’s ambitious plan to extend human life
برایم خیلی عجیب بود. معنی همهی لغتها را بلد بودم، بهجز لغت ambitious. باوجوداینکه میدانستم که این لغت را چندین بار در این نرمافزار مرور کردهام، اما هر کاری که میکردم، معنی آن به ذهن بنده خطور نمیکرد. خیلی ناراحت شدم! مگر قرار نبود که وقتی لغتها، از خانهی پنجم جعبهی لایتنر بیرون بیایند، معنی آن به حافظهی بلندمدت ما برود و بهاصطلاح هیچوقت از یادمان نرود؟
حقیقت اما این بود که کمکم متوجه شدم که نهتنها این لغت، بلکه خیلی لغتهای دیگر نیز برخلاف ادعایی که میشود، از یادم رفته بود. اینجا بود که متوجه شدم چه اشتباه بزرگی کردهام و چه مدتزمان زیادی را بیخودی، روی حفظ کردن طوطیوار لغتها گذاشتهام.»
شاید خیلی از شما هم دچار این مشکل شده باشید و حتی با ۷ یا ۸بار مرور کردن یک واژه بعد از مدتی از ذهنتان رفته باشد. چه چیزی باعث میشود که لغاتی که بهسختی آنها را حفظ کردیم، به همین راحتی از یادمان برود و نتوانیم از آنها در جای مناسب استفاده کنیم؟
مشکل اصلی ما در حفظ کردن لغات انگلیسی این است که معمولاً آنها را بهصورت تکی و طوطیوار حفظ میکنیم و بعد انتظار داریم که بتوانیم آنها را بهصورت جمعی و در جملات و مکالمه به کار ببریم.
۱- استفاده مداوم از واژگان (Exposure)
نکتهای که اینجا وجود دارد این است که بایستی خود را در موقعیتهایی قرار دهیم که در معرض تماس طبیعی و معنیدار با لغات باشیم؛ نه تماس مصنوعی. بهعنوانمثال اگر لغت memorize را داخل دیکشنری ببینیم و چندین بار تکرار کنیم: memorize یعنی حفظ کردن … memorize یعنی حفظ کردن …؛ این کار تماس مصنوعی با این لغت محسوب میشود. اما اگر همین لغت memorize را یکبار در یک فیلم ببینیم و آن را بفهمیم، در این موقعیت با این لغت تماسی طبیعی داشتهایم.
۲- تکرار به شکلهای مختلف (repetition in multiple contexts)
تکرار اصلاً چیز بدی نیست. و ذهن ما برای فهم خیلی از چیزها (علیالخصوص زبان انگلیسی)، به تکرار نیاز دارد. اما چیزی که اکثر زبان آموزان در اینجا اشتباه میکنند، این است که در یک قالب ثابت گیر میکنند.
حتماً شنیدهاید که میگویند: لغتهای انگلیسی را بایستی در جمله یاد بگیرید. بنده همین جمله را مدنظر قرار داده بودم و با خودم فکر میکردم: «حالا که لغتها رو در جعبه لایتنر در جمله یاد میگیرم، پس حتماً آنها را بهخوبی حفظ میکنم.» اما با این کار، بنده خود را در یک قالب ثابت و کسلکننده، گیر انداخته بودم.
در حقیقت وقتی شما در قالب ثابتی مثل فلش کارتها و جعبه لایتنر لغات انگلیسی را حفظ میکنید، در همان قالب واقعاً لغات را حفظ هستید. اما بهمحض اینکه از آن قالب بیرون بیایید، لغتها از یادتان میرود. یا به قولی تک زبانتان گیر میکند. اصلاً زبان انگلیسی به کنار. آیا کنکور دادید؟ چیزی که اکثر کنکوریها یک روز بعد از کنکور تجربه میکنند این است که همهچیز از یادشان رفته است! و این موضوع دقیقاً به خاطر همین است که درسها را در قالب کنکوری یاد گرفتهاند و بهمحض اینکه از این قالب درآمدهاند، همهچیز را نیز به فراموشی سپردهاند.
بنابراین برای اینکه لغات انگلیسی را بهتر یاد بگیریم، به موقعیتهایی احتیاج داریم که آن لغتها، در قالبی معنیدار، رنگارنگ، و جالبتوجه، اتفاق بیفتد که یادآوری آن بهراحتی انجام شود.
برای همین مطالعه داستانها و حکایتهای انگلیسی بسیار موثر است و شما با واژگان در جملهها آشنا میشوید. به خصوص که داستان خاصیت جذب کنندگی دارد و شما لغات مختلف را در کشاکشهای داستان و جذابیتهای آن میآموزید.
داستانها پر از قالبهای متفاوت، احساسات، و وقایعی هستند که میتوانیم آنها را در ذهن خود تجسم کنیم. این ویژگیهایی که داستان دارد، باعث کمک به ذهن شما میشود که لغتها و عبارات را بهتر یاد بگیرید و در شرایط مختلف بهتر بتوانید از آن، استفاده کنید.
۳. یک وضعیت یا کلمه مشابه در زبان مادری را با کلمه جدید پیوند دهید
هنگامی که می خواهید، یک کلمه جدید را یاد بگیرید، به روش زیر عمل کنید:
چشمانتان را ببندید و ببینید با فکر کردن به کلمه مورد نظر چه چیزی یا چه موقعیتی به ذهنتان خطور می کند. به عبارت دیگر، آن کلمه شما را یاد چه چیزی می اندازد؟
فرض کنید می خواهیم کلمه pious (وارسته، با ایمان) را یاد بگیریم. می توانیم این کلمه را با “پایه” در فارسی ربط دهیم. مثلا بگوییم علی پایه اس.
Ali PIOUSLY said his prayers every night before bed.