مصاحبه با دکتر شکوه السادات حسینی
شکوه السادات حسینی، استادیار گروه مطالعات زنان پژوهشکده مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که سالها در زمینۀ زبان و ادبیات عرب تحصیل کرده است.
از دکتر حسینی ترجمههای بسیاری موجود است که در اینجا میتوان به برخی از آنها اشاره نمود:
-
ترجمه ۵ جلد مجموعه داستانهای ادبیات مقاومت لبنان (انتشارات پرستا- ۱۳۹۱)
-
بود و دیگر هرگز نخواهد بود
-
شما نخواهید خواست
-
سیاه و سپید
-
بازگشت دوباره
-
زمانی برای کوچ به جایگاه سیمرغ
ایشان همچنین نویسنده کتاب عروسک نسترن میباشند که نشر وندیداد آن را به چاپ رسانده است.
مرکز ترویج علوم انسانی در راستای آشنایی بیشتر با این مترجم و نویسندۀ دغدغهمند گفتوگویی با ایشان ترتیب داده است که در ادامه میخوانید:
-
خانم دکتر حسینی لطفا خودتان، رشته دبیرستان و دانشگاهیتان را معرفی کنید:
رشتۀ دبیرستان من علوم تجربی بوده و سال ۶۵ در مقطع کارشناسی در رشتۀ ادبیات عرب دانشگاه تهران پذیرفته شدم. دکتری ادبیات تطبیقی فارسی- عربی را هم در دانشگاه دمشق گذراندم.
-
شما سالهاست در حوزه پژوهش، تدریس و ترجمه فعالیت دارید. وضیعت علوم انسانی را در ایران چطور ارزیابی میکنید؟
متاسفانه علوم انسانی در ایران از جایگاهی که شایستۀ آن است برخوردار نیست. نه در مدارس و نه در دانشگاهها آنگونه که شایسته است به علوم انسانی توجه نمیشود. بیشتر توجهات معطوف به رشتههای ریاضی و تجربی است که بالطبع دلیل اصلی آن «مسئلۀ اشتغال» است. جوانان تصور میکنند هراندازه با علوم ریاضی و تجربی درگیرتر باشند بیشتر میتوانند از علوم روز دنیا و فناوریهای جدید برخوردار شوند.
همچنین متأسفانه سودای مهاجرت یکی دیگر از عواملی است که میتواند در برنامهریزی دانشآموزان و دانشجویان برای آینده تحصیلی آنها مؤثر باشد. این روند برخلاف روندی است که در کشورهای توسعه یافته حاکم است. در دیگر کشورها دانشآموزان نخبه را در صورت علاقهمندی و استعداد به سمت رشتههای علوم انسانی سوق میدهند.
وقتی تاریخ دیگر ملل را میخوانیم تاریخ آنها سرشار از جریانهای فلسفی و هنری و ادبی است که مسیر ملتشان را شکل داده است. در همین راستا نخبگان هم راغب میشوند که در یکی از شاخههای علوم انسانی تحصیل نمایند و با اندیشهورزی در این زمینه به تاریخ کشور خود کمک کنند، ولی ما به رغم غنای فرهنگی خود در زمینه علوم انسانی به چنته خود نظر نمیافکنیم و نگاهمان به تاریخ و فرهنگ دیگر کشورهاست.
-
رویکرد ترجمهای شما در ترجمه آثار ادبی چگونه است؟ صوری یا پویا؟
من در حوزۀ ادبیات کارهای ناچیزی کردهام و معتقدم که فرهنگ از طریق ادبیات منتقل میشود. از آنجا که رشته تحصیلی من عربی بوده، به نظرم عربی و به طور کلی زبانهای دیگر را باید در بستر ادبیات و به ویژه ژانر رمان شناخت و به دیگران شناساند.
رمانها فضاهای گستردهای را ایجاد میکنند که برگرفته از بستر اجتماعی و تاریخی خود نویسندگان است. از همین رو باید به رمان و ادبیات بیش از اینها اهمیت داد.
من یک مجموعه چند جلدی از ادبیات مقاومت را ترجمه کردهام و دو رمان را هم در برنامه کار خود دارم. اما در پاسخ به پرسش شما باید بگویم، بر اساس نظریههای ترجمه نگرشهای مختلف و متعددی وجود دارد که بحثی طولانی را اقتضا میکند. ولی من شخصا معتقد به انتقال مفهوم به مخاطب هستم.
هیچ متنی را نمیتوان کلمه به کلمه و تحت اللفظی ترجمه کرد چرا که در نهایت قرار است معنا و مفهوم متن به مخاطب ارائه گردد. من بیشتر با ترجمهای موافق هستم که معنا را در نظر میگیرد و فکر میکنم وفاداری به این معنا نیست که شما عینا ساختار جملات و معنای واژگان را ترجمه کنید، وفاداری به متن آنجا معنا مییابد که اثر ترجمه شده بوی ترجمه ندهد و مخاطب با وجود تفاوت فرهنگی با نویسنده، بتواند به راحتی با متن کتاب ارتباط برقرار کند.
-
جامعه ما نیازمند ترجمه چه نوع ازآثار ادبی از زبان عربی به فارسی و بالعکس است؟
متاسفانه به رغم اینکه ما سالهاست شعار دوستی و برادری با عربها را سردادهایم ولی در عمل با جهان عرب رابطه دوستانهای نداریم. همین عامل باعث انزجار دانشآموزان ما از زبان عربی شده و اظهار تنفر به زبان عربی بیشتر به یک ژست و پرستیژ تبدیل شده است. این بهخاطر عدم شناخت متقابل ما و عربها از یکدیگر است. در این میان ادبیات به آشنایی و آشتی هردو ملت بسیار کمک میکند.
من عقیده دارم که اگر ما فرهنگ و زبان عربی را از مسائل ایدئولوژیک جدا کنیم و به دانشآموزان و دانشجویانمان فرصت آشنایی با فرهنگ و ادبیات عربی را بدون برداشتهای عقیدتی و در بستر واقعی آن بدهیم، به دوستی و آشنایی با آن فرهنگ خواهیم رسید. آن وقت اگر در قالب داستان، رمان یا شعر با ملتهایی که کشورشان مورد حمله و اشغال قرارگرفته، میتوانیم بر اساس احساسات انسانی همدردی کنیم.
اگر به جای دیدن هر روزۀ فجایع جنگی و کشتارها، قصه مردمی را بخوانیم که از کشورشان بیرون رانده شدهاند یا به آنها در کشورشان تعرض شده ، می توانیم با آنها همذاتپنداری کنیم و فارغ از ایدئولوژیها یا موضوعگیریهای سیاسی رنج آنها را درک نماییم.
ما در همین پژوهشگاه از استادان و نویسندگان عرب بسیاری دعوت کردهایم. بیشتر آنها پس از ورود به ایران اظهار میکنند که ایران برای خیلی از عربها از کشورهای گوناگون، مجهول و ناشناخته است. مردم عرب باید همچون ما به ایران بیایند و از نزدیک فرهنگ و رفتار مردم ایران را ببینند تا حلقۀ مفقوده دو فرهنگ، ایجاد شود. متقابلا باید بگوییم مردم ما هم تلقی درستی از عربها ندارند. حلقۀ مفقوده، دوستی و همدلی است.
من دوباره یادآور میشوم که راه ایجاد دوستی و همدلی، «ادبیات» است.
-
شما کارگاههایی با بررسی و تحلیل رمانهای برنده جایزه بوکر عربی داشتید در این خصوص کمی برای مخاطبان ما توضیح میدهید؟
به دلیل آنکه عضو گروه پژوهشی مطالعات زنان پژوهشگاه علوم انسانی هستم در سال گذشته طی کارگاههایی رمانهای زنانِ عرب را از کشورهای گوناگون بررسی کردیم. پس از آن به خاطر علاقه دوستان به تحلیل رمانهای نویسندگان برندۀ جایزۀ بوکر عربی پرداختیم.
بر این اساس و در قالب کارگاههای آزاد پژوهشگاه علوم انسانی، هر ماه یک رمان برندۀ جایزۀ بوکر عربی را انتخاب میکنیم، در طول آن یک ماه افراد شرکت کنده در کارگاه رمان انتخابی را میخوانند، در کنار از آن مقالات و نقدهای مربوط به آن رمان را مطالعه میکنند و در نهایت در روز برگزاری کارگاه به مدت سه تا چهار ساعت در رابطه با رمان انتخاب شده بحث و گفتوگو میکنیم، برداشتهای آزاد و انتقادات خود را بیان میکنیم و کتاب را به چالش میکشیم.
کافی است افراد آشنایی ضمنی با زبان عربی داشته باشند. آنها میتوانند در این کارگاههای آزاد شرکت نمایند. حتی کسانیکه رشتۀ تحصیلی آنان زبان عربی نبودهاست هم ما را همراهی میکنند و در صورت امکان میتوانند ترجمه فارسی یا انگلیسی کتاب را بخوانند و در جلسه شرکت کنند. اگر کتاب به فارسی ترجمه شده باشد، بخشی از جلسه را هم به نقد ترجمه اختصاص میدهیم. آنچه در نهایت اهمیت دارد تقویت روحیۀ کتابخوانی و رمان خوانی در افراد است.
-
زنان نویسنده عرب را چطور ارزیابی میکنید؟
متاسفانه این زنان در جامعه ایران شناخته شده نیستند. ساده و بدون اغراق میگویم که رمان عربی یک سر و گردن از رمان ما بالاتر است. البته رمان و داستان همچون هر پدیده اجتماعی دیگری به بستر اجتماعی خود گره خورده و نمیتوان موانع اجتماعی رشد رمان را در ایران نادیده گرفت. جهان عرب در این مورد خاص چون ارتباط مؤثر و مستمری با جهان غرب دارد، توانسته است ارتباطی منطقی را با غرب دست کم در حوز ادبیات ایجاد کنند.
بسیاری از زنان رماننویس عرب همچون سحر خلیفه ،نویسنده فلسطینی، غاده السمان ،نویسنده و شاعر سوری، احلام مستغانمی نویسنده الجزایری و حتی بسیاری دیگر از چهرههای جوان، چه به لحاظ «محتوا» و چه به لحاظ «تکنیکهای ادبی» از توانایی بسیار بالایی برخوردارند. در مجموع میتوان عملکرد زنان نویسنده عرب را مثبت ارزیابی کرد.
-
طرح جالبی در دست انجام دارید به نام «گفتمان روایت زنان رماننویس عرب از تجربه مهاجرت» در این خصوص کمی برایمان توضیح میدهید؟
من در این پژوهش سعی کردم که گفتمان حاکم بر روایت زنان رمان نویس عرب را بررسی نمایم و تاکیدم بر زنان مهاجر بود و اینکه عامل جنسیت چه تأثیری بر پدیده فراگیر مهاجرت گذاشته و نویسندگان صاحب نام چگونه این تجربههای شخصی و زیسته را روایت کردهاند. البته این کار در مراحل بعدی نیاز به مقایسه دارد تا بتوان به درستی ارزیابی نمود که تفاوت مردان و زنان نویسنده در روایت تجربه مهاجرت چیست.
در طرح جدیدم همین موضوع را در زنان رماننویس ایرانی پیگیری میکنم. وضعیت زنان رماننویس ایرانی کمی متفاوت از زنان رماننویس عربی است. به لحاظ محتوایی میان این دو گروه اشتراکاتی یافت میشود ولی به لحاظ تکنیکی، ارزیابی اولیه من این است که رمانهای زنان ایرانی در سطح پایینتری قرار دارد. در این رمانها من به دنبال کشف عناصر هویتی در روایت نویسندگان زن هستم.
-
مدرنیته ادبیات را به سمت داستان کوتاه سوق داد میزان پیشرفت جامعه ادبی ایران را در این زمینه چطور تحلیل میکنید؟
تز دکتری من در رابطه با داستان کوتاه بود. در این رساله سیر تحول داستان کوتاه ایران و سوریه را با یکدیگر مقایسه نمودهام. در حال حاضر درتلاشم که بخش داستان کوتاه ایرانی رسالهام را با یک ناشر عرب به چاپ برسانم و فکرمیکنم برای خواننده عرب جالب و خواندنی باشد.
همانطور که شما هم اشاره کردید با فست فودی شدن پدیدهها، داستان کوتاه نیز رواج و محبوبیت بسیاری پیداکرده است. داستان کوتاه علی رغم آنکه زمان کمی برای مطالعه آن صرف میشود ولی عموما محوریت آن با مسائل انسانی و آرمانهای انسانی است. ما در ایران در بخش داستان کوتاه موفقتریم. یکی از دلایل آن میتواند نزدیکی داستان کوتاه به شعر باشد.
-
به عنوان سوال آخر اگر به عقب برگردیم باز هم علومانسانی و ادبیات عربی را انتخاب میکنید؟ از این انتخاب چقدر احساس رضایت دارید؟
اگر به عقب برگردم همچنان علوم انسانی را انتخاب خواهم کرد. البته فیلم سازی و فیلم نامه نویسی را هم بسیار دوست دارم. در حال حاضر نیز از رشته تحصیلی خود و حوزۀ جامعه شناسی ادبیات راضی هستم.
سلام خانم دكتر محترم سوال اين همه كار هاي پژوهشی در زمینه رمان و قصه عربی داشتید چه وجه مشترک این رمان ها و قصه ها با فرهنگ و ادبیات فارسی دارد. در مورد عدم رغبت دانش اموزان به زبان عربی فرمود ی فکر نکنم چنین باشد بلکه سیستم اموزش عربی در مدارس غلط است وقتی مدرس عربی نتواند حروف عربی درست ادا کند چگونه به دانش اموز تدریس کند. تالیف کتب اموزشی جای بحث دارد هر وزیر می اید سلیقه ی خود می خواهد بر فرزندان این ملت اجرا کند هر کس مخالفت کند به انزوا کشیده می شود بنده در دانشگاه شما فارغ التحصیل شدید من هم انجا تحصیل کردم اموزش عربی انجا با اینجا زمین و اسمان فاصله است بنده مقاله ای در باره یکی از شعرای فارسی نوشتم متاسفانه داوران هدف نویسنده نمی فهمند رد می کنند هدف معرفی شاعر فارسی زبان به جهان عرب بود چطور انتظار داریم اساتید جهان عرب با زبان فارسی اشنا شوند با کمال احترام د. مهدی فرحانی