هیچ رویدادی را نمی‌توان سراغ گرفت که بر آموزش‌وپرورش تأثیرنگذارد

سید محمد بطحایی_وزیر آموزش و پرورش_

سال‌هاست که گفته‌ایم و گفته‌اند، نوشته‌ایم و نوشته‌اند، تصویب کرده‌ایم و تأکید کرده‌اند که آموزش و پرورش زیربناست به این معنا که برای برپا کردن هر مفهوم پایداری باید میان آن مقوله و نظام تعلیم و تربیت پیوند برقرار شود تا استوار بماند؛ اما این گزاره که به ظاهر معارضی ندارد و در سطح کلام از توافقی همگانی حکایت می‌کند در واقع از چه سخن می‌‌گوید و کدام حقیقت را در دل خود جای داده است؟

به نظر می‌رسد پیامدهای حادثه تأسف‌بار سیل اخیر در برخی استان‌های کشور عزیزمان می‌تواند یک بار دیگر نسبت نهاد آموزش عمومی با دیگر بخش‌های پیکره جامعه را گوشزد کند و این واقعیت را به رخ بکشد که هیچ رویدادی در زیست انسانی را نمی‌توان سراغ گرفت که بر آموزش و پرورش تاثیر نگذارد و از سوی دیگر، از نظام تعلیم و تربیت متأثر نشود.

سیل که راه افتاد آب با خود خیلی چیزها را برد: انسان‌ها‌، خودروها و حتی ساختمان‌هایی را بلعید، خانواده‌ها را بی‌خانمان کرد، استحکام بناها را گرفت و در خفیف‌ترین حالت، زندگی روزمره را مختل کرد.

در این میان نخستین سطح برخورد آموزش و پرورش با این حادثه غم‌بار از طریق آسیب به فضاهای آموزشی شکل گرفت. مدارس تحت تأثیر سیل باید در اولین فرصت ممکن پس از فروکش سیل و تخلیه رواناب‌ها برای ادامه تحصیل دانش‌آموزان، آن هم در آستانه امتحانات و در فصل کنکور آماده‌سازی می‌شدند. تخلیه مدارس آب‌گرفته، شست‌وشوی گل‌ و لای، پاکسازی بهداشتی، بررسی استحکام مدارس مناطق سیل‌زده، جانمایی برای ادامه تحصیل دانش‌آموزان مدارس غیرقابل استفاده یا تخریبی بخشی از این روند بود. همزمان با برنامه‌ریزی برای زدودن مدارس مناطق سیل‌زده از پیامدهای این حادثه دلخراش دو کار دیگر هم باید به عنوان اقدامات دارای اولویت زمانی در دستور کار قرار می‌گرفت: فراهم کردن امکاناتی برای اسکان فرهنگیان سیل‌زده و تأمین کتاب‌های درسی برای دانش‌آموزانی که آب خروشان کتاب و دفترشان را نیز با خود برده بود. آیا با انجام این کارها مأموریت آموزش و پروش در مناطق سیل‌زده پایان می‌یابد و بحران سیل برای این وزارتخانه به پایان می‌رسد؟

پاسخ این پرسش مسلماً نمی‌تواند مثبت باشد، بلکه مدیریت اصلی بحران در این مناطق از منظر نظام تعلیم و تربیت تازه زمانی آغاز می‌شود که آب‌ها به مجاری خود باز می‌گردند، سیمای شهر و روستا از گل‌ولای و دیگر آثار حادثه شسته می‌شود، جوش و خروش ماشین‌آلات سنگین روی زمین و غرش بالگردها در آسمان آرام می‌گیرد و نیروهای جهادی به خانه‌هایشان بازمی‌گردند.

پس از آنکه سه اقدام اولیه پیش‌‌گفته پایان یافت، یعنی مدارس در همه نقاط سیل‌زده بازگشایی شد، کتاب‌های درسی در دسترس دانش‌آموزان قرار گرفت و فرهنگیان اسکان‌داده‌شده به خانه‌هایشان بازگشتند، نوبت به لایروبی رسوبات غیرمادی‌ای می‌‌رسد که سیل برجا گذاشته است؛ در این هنگام دغدغه‌های اصلی آموزش و پرورش به این شرح است: از چه راه‌هایی می‌توان دانش‌آموزان و فرهنگیان سیل‌زده را از نظر روحی و روانی به سطحی رساند که در کمترین زمان ممکن آمادگی لازم برای حضور در کلاس‌های درس را پیدا کنند؟ و آن دسته از خانواده‌‌های فرهنگی که زندگی خود را در سیل از دست دادند، در وضع اقتصادی کنونی چگونه خسارت‌هایشان را جبران خواهند کرد؟

بی‌گمان، آموزش و پرورش به تنهایی و بدون کمک دیگر دستگاه‌ها، سازمان‌های مردم‌نهاد، خیران و مردم نمی‌تواند دو دغدغه مهم و بزرگ یادشده را رفع کند اما هرچه در توان دارد به کار خواهد گرفت تا در این رستا نقش مؤثری ایفا کند. بر همین اساس، برای هر یک از مناطق سیل‌زده استان‌هایی به عنوان معین تعیین شده‌ است تا کاهش آلام دانش‌آموزان و فرهنگیان سیل‌زده و رفع کمبودهای آنان با بهره‌گیری از ظرفیت‌های دیگر نقاط کشور سرعت بیشتری پیدا کند.

همچنین پس از گردآوری، به‌روزرسانی و اعتبارسنجی آمار فرهنگیان آسیب‌دیده از سیل، ساز و کاری فراهم می‌شود تا پرداخت مطالبات و معوقات این دسته از همکاران در اولویت قرار گیرد.

سید محمد بطحایی
در این میان بیشترین نگرانی را بچه‌های کنکوری دارند؛ با تجربه‌ای که از زلزله کرمانشاه به دست آمده است، اردوهای آموزشی برای این دانش‌آموزان تدارک دیده می‌شود تا عقب‌ماندگی آنان از دیگر دانش‌آموزان کنکوری جبران شود. تکلیف امتحانات نهایی و زمان پایان سال تحصیلی هم تا یکی دو روز آینده مشخص می‌شود. همان‌طور که از نخستین روزهای وقوع سیل «پیک‌ امید» کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در این مناطق مستقر شد، برنامه‌های فرهنگی و هنری معاونت پرورشی و فرهنگی و کانون پرورش فکری برای دانش‌آموزان سیل‌زده ادامه خواهد یافت. از یاد نبریم که آسیب حوادث غیرمترقبه خسارت‌بار در روح و روان دانش‌آموزان به اندازه‌ای است که در برخی نقاط راه‌اندازی زمین بازی اولویت بیشتری از دایر کردن کلاس درس دارد. روحیه بچه‌ها برای ما از نمره مهم‌تر است.

آنچه اهمیت دارد و اولویت اصلی آموزش و پرورش در مناطق سیل‌زده به شمار می‌رود این است که دانش‌آموزی که در دوره سنی حساس کودکی و نوجوانی قرار دارد و همکار فرهنگی‌ای که پس از یک عمر فعالیت در شریف‌ترین شغل، زندگی‌اش را از دست‌رفته می‌بیند، خود را نبازد و بتواند از نظر روحی در برابر حادثه‌ای که اتفاق افتاده پایدار بماند.

همان‌طور که بسیاری از صاحبنظران در روزهای اخیر هشدار داده‌اند، سیل اصلی هنگامی به وقوع می‌پیوندد که نتوانیم مانع سرریز شدن تنش روانی ناشی از تلخی روزهای اخیر شویم. بخش بزرگی از مسئولیت کمک به تاب‌آوری سیل‌زدگان و بویژه دانش‌آموزان حادثه‌دیده اکنون بر عهده آموزش و پرورش است و بی‌تردید در این راه، نهاد آموزش عمومی کشور یک بار دیگر جلوه‌ای از موقعیت راهبردی خود را به عنوان زیربنایی که می‌توان روی آن بنایی نو و مستحکم بنیاد نهاد، به منصه ظهور خواهند رساند.

آری، مدیریت جهادی بحران سیل برای آموزش و پرورش به این زودی‌ها به پایان نخواهد رسید همان‌طور که هنوز درباره دانش‌آموزان زلزله‌زده کرمانشاه به پایان نرسیده است چرا که همکارانم در بیش از صد هزار مدرسه کشور حتی اگر خود از گزند حوادث در امان نمانده باشند، اجازه نمی‌دهند هیچ حادثه غیرمترقبه‌ای روح و روان فرزندان این مرز و بوم را ویران کند.

منبع: روزنامه ایران

سید محمد بطحایی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

به بالای صفحه بردن