معرفی رشته روان‌شناسی

معرفی رشته روان‌شناسی از زبان محمد پویا، روان‌شناس بالینی

 

دانش‌آموزان و داوطلبان کنکور، ما را در کانال تلگرام سراسری دانش‌آموزی دنبال کنید.

کانال مشاوران

برای روان‌شناس بودن به چه نیاز داریم؟

«دانش در اولویت است»

روان‌شناسی بیش از هر چیز یک دانش تخصصی است نه یک مهارت ذاتی. این جمله را حتماً گفته یا شنیده‌ایم که «من به همه‌ دوستانم مشاوره می‌دهم، پس به‌نظرم باید روان‌شناسی بخوانم». در پاسخ به این جمله باید گفت: اول اینکه مشاوره دادن و حرف زدن با «مشاورۀ درست دادن» خیلی فرق می‌کند و هردوی این‌ها با «درمان کردن» از زمین تا آسمان متفاوت هستند. دوم اینکه همین رفتار یعنی «به همه مشاوره دادن» در بهترین حالت می‌تواند نشانه‌ای از مهرطلبی یا شاید میل به کنترل دیگران از این راه باشد، وگرنه کسی که کمترین اطلاعاتی نسبت روانشناسی داشته باشد می‌داند که دستکاری سیستم فکری و هیجانی یک فرد بدون تخصص کار خطرناکی است. اگر آن شخص واقعا به فکر دوست خود است، او را به سمت متخصص راهنمایی می‌کند و در طول درمان کنارش می‌ماند، نه بیشتر.

«دانشگاه کافی نیست»

برای روان‌شناس شدن حتی دانشگاه رفتن نیز کفایت نمی‌کند و کسی که می‌خواهد متخصص شود، بهتر است خارج از دانشگاه هم مطالعه کند و دوره ببینید. بعد از آن زیر نظر یک متخصص کاردان و طی یک فرآیند زمان‌مند به سمت روان‌شناس شدن برود.

یک روان‌شناس خوب در کنار دانش، نیاز به بیان درست و دایره لغات غنی و درک درستی از موقعیت‌های انسانی دارد که همه‌ی این‌ها نیز آموختنی هستند ‌و برای همین روی ذاتی بودن آن‌ها تاکید خاصی نمی‌کنم. یکی در فرآیند رشد و زیستن در خانواده‌ای کارآمد این‌ها را به دست می‌آورد و یکی با مطالعه، تماشای فیلم، تمرین‌ و ممارست. در نتیجه اگر توهم ذاتی بودن روانشناسی را کنار بگذاریم حتما به طور واقعی و پلکانی تلاش می‌کنیم و روز به روز روانشناس بهتری می‌شویم.

«هیچ روان‌شناسی کامل نیست»

روان‌شناس نه یک ابرانسان است و نه قرار است تمام مشکلات فرد را حل کند. این انتظارات از خود باعث می‌شود در این مسیر شکست قرار گیرید، چون دائماً درگیر چیزی می‌شوید که در واقعیت شدنی نیست و همین باعث می‌شود با کوچکترین خطا خود را سرزنش کنید.

گرایش به کامل بودن، از طرفی انتظارات بی‌موردی در مراجع نیز به وجود می‌آورید. ایجاد توهم ایده‌آل بودن در ذهن مراجع باعث ضعیف‌تر شدن و وابسته‌تر شدن او می‌شود‌ و این احساس ضعف و کافی نبودن به مرور حال او را بدتر می‌کند. از طرفی چون او انتظار دارد بدون ایراد باشید، هر خطای کلامی یا راهبردی از سمت شما، باعث ایجاد خشم ‌ و واکنش او می‌شود. هر کدام از این‌ها یعنی نبود دیالوگ انسانی بین دو طرف و شکست فرآیند درمان و در یک کلام به تعویق افتادن حل مشکل.

در نتیجه ما قرار است خودمان باشیم با هر میزان تخصصی که داریم. ما تنها می‌توانیم در جایگاه یک انسان به انسان دیگری کمک کنیم و او را بشنویم و به او کمک کنیم، در جایگاه یک ابرانسان ما فقط به خود و دیگران آسیب می‌زنیم.

«درمان شدن شاه‌کلید داستان است»

در کنار موارد قبل، روان‌شناس خوبی شدن به توانمندی‌های دیگری نیز نیاز دارد اما اگر بخواهیم به موارد مهم آن‌ها اشاره کنیم، از میان آن‌ها بی شک بهترین گزینه برای روانشناس شدن، «روانشناسی شدن» است. یعنی کسی که می‌خواهد روانشناس خوبی شود، حتماً لازم است خود از روانشناس دیگری درمان بگیرد و اجازه دهد تحلیل شود تا آسیب‌های خود را حل و فصل کند و آن‌ها را با خود به داخل اتاق درمان نبرد.

روان‌شناس درمان نشده، برای مراجعین خطرناک است و در ادامه به چند مورد از این خطرات اشاره می‌کنیم:

روان‌شناس درمان نشده ممکن است در زمینه عواطف و احساسات خود آسیب‌دیده باشد و آن آسیب را در قالب‌هایی همچون نفرت یا حتی عشق نسبت به مراجع نشان دهد و مسیر درمان را به بیراهه ببرد.

از سویی روان‌شناسی که درمان نشده باشد، معمولاً نمی‌داند با احساساتی که مراجع نسبت به او نشان می‌دهد چکار کند و خیلی راحت یا آن‌ها را ناشیانه پس می‌زند یا درگیر اختلال و بازی‌های آگاهانه ‌و ناآگاهانه‌ی مراجع می‌شود و این کار جلسه درمان را که قرار بود مسیر روشنی باشد به باتلاقی عمیق تبدیل می‌کند.
مثال عینی‌تر برای این داستان، خودشیفتگی درمان نشده‌ یک روانشناس است. همه‌ افراد جنبه‌ای از خودشیفتگی را دارند اما اگر این مورد یک روانشناس درمان نشده باشد، به مراجع آسیب‌های سختی خواهد زد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

به بالای صفحه بردن