کارگاه جغرافیا همایش تبریز

کارگاه جغرافیا

کارگاه جغرافیا با تدریس دکتر جواد حاجی‌علیزاده، استادیار گروه جغرافیای دانشگاه فرهنگیان پردیس علامه امینی تبریز برگزار شد.

مباحث عنوان شده در کارگاه جغرافیا را در ادامه می‌خوانیم؛

آموزش و پرورش يك جامعه در دوره آموزشهای عمومی بايد افراد را به سمت كسب مهارتهای كلامی،  جسمی،علمی و  مهارتهای اجتماعی ومحیطی هدايت كند و شخص را آماده ورود به اجتماع نمايد.
اجتماعی شدن جريانی است كه در آن مهارتها، انگيزهها، ارزشها و هنجارها و رفتارهای فرد شکل میگيرد تا فرد درجامعه فعلی يا آتی نقش مناسب و كارآمد داشته باشد.

ضرورت واهمیت برنامه درسی جغرافیا

-پویایی هرجامعه ای به وجود شهروندانی آگاه ومسوولیت پذیر ومشارکت جو ومشارکت پذیرودارای تعهد بستگی دارد.وبرنامه درسی جغرافیا نیز درهمین راستا درجهت تربیت شهروند آگاه وشهروند مطلوب قدم برمی دارد.

-شهروند به کسی گفته می شود که عضو واحدسیاسی مشخصی به نام کشور است ودارای حقوق مدنی،سیاسی واجتماعی است.لذا شهروند مفهومی گسترده تر از شهرنشینی دارد وهمه ی سکنان کشور-اعم از شهری وروستایی –را به عنوان واحدملت شامل می شود.

-درقالب درس جغرافیا دانش آموزان با درک وفهم مسائل وموضوعات جامعه محلی،محیط پیرامون وکشورخود وجهان چگونگی تعاملات خود ومحیط را فرمی گیرند وبه مهارتهای لازم جهت نحوه برخورد مسولانه بامحیط طبیعی ومحیط اجتماعی مجهز می شوند.
-یکی ازضرورتهای اساسی وجود این برنامه درسی ،لزوم ایجاد عشق وعلاقه نسبت به سرزمین وحفظ کشور،شناخت منابع واستعدادهای آن وتوانهای محیطی ،جغرافیایی آن وحفاظت واستفاده معقولانه از آنهاست وشاید ایجادخودباوری وروحیه اعتمادبه نفس وخودباوری ازاهداف ورسالت های این درس باشد.

به عبارتی دیگر

۱-ضرورت آشنایی ودرک ابعاد مختلف محیط زندگی واجزای آن
۲-لزوم حفاظت وبهره برداری عاقلانه ومطلوب ازمحیط
۳-لزوم برنامه ریز وتصمیم گیری برای حل مسائل محیطی
۴-پرورش حس مسوولیت نسبت به محیط طبیعی ومحیط اجتماعی
۵-احساس تعلق وهویت

ما گاهی یادمان می‌رود هدف کتاب چیست، یک علتش خود ما هستیم و علت دیگر آموزش و پرورش است.

ما در ایران از همان اول بچه‌هایمان را برای کنکور و تست‌زنی تربیت می‌کنیم.

در تمام جهان و کشور ما هدف آموزش و پرورش بار آوردن شهروند مطلوب است، یعنی افرادی که بتوانند زندگی خوبی داشته باشند.

هدف آموزش و پرورش دانشگاه رفتن نیست.

آموزش و پرورش يك جامعه در دوره آموزشهای عمومی بايد افراد را به سمت كسب مهارتهای كلامی،  جسمی،علمی و  مهارتهای اجتماعی ومحیطی هدايت كند و شخص را آماده ورود به اجتماع نمايد.

اجتماعی شدن جريانی است كه در آن مهارتها، انگيزهها، ارزشها و هنجارها و رفتارهای فرد شکل میگيرد تا فرد درجامعه فعلی يا آتی نقش مناسب و كارآمد داشته باشد.

ضرورت واهمیت برنامه درسی جغرافیا

-پویایی هرجامعه ای به وجود شهروندانی آگاه ومسوولیت پذیر ومشارکت جو ومشارکت پذیرودارای تعهد بستگی دارد.وبرنامه درسی جغرافیا نیز درهمین راستا درجهت تربیت شهروند آگاه وشهروند مطلوب قدم برمی دارد.

-شهروند به کسی گفته می شود که عضو واحدسیاسی مشخصی به نام کشور است ودارای حقوق مدنی،سیاسی واجتماعی است.لذا شهروند مفهومی گسترده تر از شهرنشینی دارد وهمه ی سکنان کشور-اعم از شهری وروستایی –را به عنوان واحدملت شامل می شود.

-درقالب درس جغرافیا دانش آموزان با درک وفهم مسائل وموضوعات جامعه محلی،محیط پیرامون وکشورخود وجهان چگونگی تعاملات خود ومحیط را فرمی گیرند وبه مهارتهای لازم جهت نحوه برخورد مسولانه بامحیط طبیعی ومحیط اجتماعی مجهز می شوند.
-یکی ازضرورتهای اساسی وجود این برنامه درسی ،لزوم ایجاد عشق وعلاقه نسبت به سرزمین وحفظ کشور،شناخت منابع واستعدادهای آن وتوانهای محیطی ،جغرافیایی آن وحفاظت واستفاده معقولانه از آنهاست وشاید ایجادخودباوری وروحیه اعتمادبه نفس وخودباوری ازاهداف ورسالت های این درس باشد.

به عبارتی دیگر:

۱-ضرورت آشنایی ودرک ابعاد مختلف محیط زندگی واجزای آن
۲-لزوم حفاظت وبهره برداری عاقلانه ومطلوب ازمحیط
۳-لزوم برنامه ریز وتصمیم گیری برای حل مسائل محیطی
۴-پرورش حس مسوولیت نسبت به محیط طبیعی ومحیط اجتماعی
۵-احساس تعلق وهویت

ما گاهی یادمان می‌رود هدف کتاب چیست، یک علتش خود ما هستیم و علت دیگر آموزش و پرورش است.

ما در ایران از همان اول بچه‌هایمان را برای کنکور و تست‌زنی تربیت می‌کنیم.

در تمام جهان و کشور ما هدف آموزش و پرورش بار آوردن شهروند مطلوب است، یعنی افرادی که بتوانند زندگی خوبی داشته باشند.

هدف آموزش و پرورش دانشگاه رفتن نیست.

عده‌ای از افراد به ادامۀ تحصیل علاقه دارند و به دانشگاه می‌روند، اما عده‌ای دیگر به ادامۀ تحصیل علاقه ندارند و به دانشگاه نمی‌روند.

ما در جایگاه افراد آموزش‌دهنده در جهت آموزش شهروند مطلوب وظیفه‌ای بر عهده داریم.

شهروندی که بتواند زندگی خوبی داشته باشد، نه به حریم دیگران تجاوز کند و نه اجازه دهد به حریم او تجاوز شود.

شهروندی که هم حدودش را بداند و هم مطالبات خودش را.

شهروندی آموزش که تفکر انتقادی داشته باشد.

شهروند مطلوب آگاه است و آگاهانه کنش می‌کند.

بخشی از مسئولیت آموزش چنین شهروندی وظیفۀ ما دبیران جغرافیا است.

و به گمان من بخشی از اصلاح جامعه به اصلاح آموزش جغرافیا در مدارس مربوط است.

ما تلاش می‌کنیم دانش‌آموزان خوب بنویسند تا خوب نمره بگیرند و خوب تست بزنند.

این فرآیند آموزش همسو با اهداف آموزشی نیست.

شهروند مطلوب فردی است که تبعه یک سرزمین با حدود سیاسی معین است.

روستانشینان، کوچ‌نشینان، شهرنشینان و کلان‌شهرنشینان همگی شهروند محسوب می‌شوند.

یک شهروند روستانشین باید بداند فرسایش خاک چیست و با طبیعت آگاهانه تعامل کند.

او  باید با مفهوم حریم رودخانه آشنا باشد تا موجب سیل نشود.

ورود انسان به بستر رودخانه همواره موجب سیل شده است.

بنابراین دبیر جغرافیا نیز وظیفۀ آموزش به دانش‌آموزان برای رسیدن آنها به جایگاه فکری بالا برای تبدیل شدن به شهروند مطلوب، مسئول و آگاه است.

در قالب درس جغرافیا، دانش‌آموزان به درک و فهم مسائل و موضوعات جامعه، محیط پیرامون و کشور خود و شکلگیری تعاملات خود را فرا می‌گیرد.

و به مهارت‌های لازم جهت نحوۀ برخورد مسئولانه با محیط طبیعی و محیط اجتماعی مجهز می‌شود.

و در واقع تعریف جغرافیا رابطه متقابل انسان با محیط هم همین موضوع را می‌گوید.

ده‌ها سال است که این تعریف عنوان می‌شود و هدف تغییری نکرده است.

یکی از ضرورت‌های وجود این برنامۀ درسی لزوم ایجاد عشق و علاقه نسبت به سرزمین، کشور، شناخت مردم، زبان‌های محلی، جغرافیای محلی و حفاظت و استفادۀ مسئولانه از آن دانست.

و شاید ایجاد خودباوری، اعتماد به‌نفس یکی از اهداف و رسالت‌های این درس باشد.

معمولاً زمانی که حرف از اعتماد بنفس می‌شود ما به مسائل روان‌شناسی فکر می‌کنیم.

اما درک جغرافیا بالاترین حس خودباوری و اعتماد بنفس را در فرد ایجاد می‌کند.

چرا که فرد با منابع و ذخایر طبیعی، تنوع آب و هوایی کشور، نیروی انسانی، موقعیت جغرافیایی، شکل سرزمین و…. محل زیست خود آشنا می‌شود و غرور ملی در او شکل می‌گیرد.

ما باید این مسائل را در ذهن بچه‌ها جا بیندازیم.

چرا که هر یک از دانش‌آموزان ممکن است به جایگاه مدیریتی برسند و این آشنایی‌ها در عملکرد و تصمیم‌گیری او برای کشور تأثیر بگذارد.

ایران کشوری بسیار غنی از نظر منابع طبیعی و موقعیت جغرافیایی است.

موقعیت ایران به قدری استراتژیک است که صرفاً از جهت انتقال نفت کشورهای شمال به آب‌های آزاد کسب درآمد می‌کند.

من وقتی کتاب «توان‌های محیطی ایران» نوشتۀ دکتر محمدعلی رهنمایی، استاد دانشگاه تهران، انتشارات وزارت مسکن و شهرسازی سابق را خواندم احساس غرور کردم.

ما سرزمین بسیار ثروتمندی داریم، علاوه بر نفت، دومین کشور از نظر ذخایر مس در جهان هستیم و تا ۵۰ سال آینده این ذخیره تأمین‌کنندۀ نیاز ما است.

ایران برای ۱۰ هزار سال آینده خاک دارد و کشوری مانند امارات متحده عربی مجبور است خاک وارد کشورش کند.

سلسله‌ کوه‌های ایران بی‌نظیر و ارزشمند است.

معدن سیمان صوفیان در شبستر با وجود برداشت‌های بسیار، همچنان پابرجا و دارا است.

دانش‌آموزان ما مدیران، رئیس‌جمهوران و تصمیم‌گیران آیندۀ کشور ما هستند و ما باید مسئولانه به آنها آموزش دهیم.

یکی از اعضای شورای شهر تبریز در همایش «توانمندی‌ها و تنگناهای توسعه» گفت ما توانسته‌ایم با بودجۀ کم یک پارک جنگلی بسازیم و توقع داشت استادان جغرافیا او را تشویق کنند اما یکی از استادان گفت که این کار تهدید محیط زیست است و زیست‌گیاهی گون را از بین می‌برد.

این استاد افزود که شما درختچه‌های نادر جهان که در تبریز بوده‌اند کنده‌اید تا درختی غیربومی و پرهزینه را بکارید.

شما می‌توانستید با وجود همین درختچه‌ها پارک را زیباسازی کنید و پارکی تاریخی-جغرافیایی بسازید.

علت این امر عدم آموزش صحیح و آگاهی اعضای شورای شهر و مسئولان زیباسازی آن پارک جنگلی است.

بنابراین پرورش «تفکر انتقادی» در دانش‌آموزان موجب داشتن مدیرانی بافکر و اندیشه می‌شود که در جهت توسعۀ کشور به درستی عمل می‌کنند.

باید منابع و ظرفیت‌های کشور را به دانش‌آموزان بشناسانیم.

تا شناخت اتفاق نیفتد برنامه‌ریزی صحیح اتفاق نمی‌افتد.

علم جغرفیا، علم مطالعۀ تنوع‌ها و تضادهاست و انسان نیز به دنبال تنوع است.

اینکه تمام پارک‌ها در کشور یک نوع درخت داشته باشند، چیز خوبی نیست چرا که تنوع محیطی را از بین می‌برد.

اینکه تمام ساختمان‌ها در تمام کشور یک نوع سنگ و نوع سازه را داشته باشند زیبا نیست و تنوع محیطی را از بین می‌برد.

یکی از ویژگی‌های شهروند مطلوب این است که برای انجام کارها ابتدا به دنبال شناخت پیدا کردن است، بنابراین به دنبال کارشناس می‌رود و کارها را کارشناسی شده انجام می‌دهد.

ما در جایگاه دبیران جغرافیا باید حس مسئولیت نسبت به محیط طبیعی و محیط اجتماعی و احساس تعلق و هویت را در دانش‌آموزان احیا کنیم و پرورش دهیم.

به قول ارسطو همه چیز در ذهن انسان‌ها هست و ما وظیفه داریم این دانسته‌ها را به آنها یادآوری کنیم.

عدم تدریس درست جغرافیا و عدم اهمیت به آن موجب فاجعه‌های زیادی از جمله سیل می‌شود.

روش های تدریس متناسب با رشته جغرافیا

تسلط معلم برروش ها و فنون آموزشی يکی از ملاك های شايستگی معلمان به حساب میآيد. در واقع بسياری ازصاحب نظران اين ملاك را بر ديگر ملاك های شايستگی معلمان ترجيح می دهند.

پيروان اين ملاك معلم را مانند فردصاحب فن ديگری می دانند كه هر چه بر فوت و فن كارش مسلط باشد در كارش موفق تر خواهد بود.(ملکی)

روش عبارت است از سازماندهی فرآيند ياددهی – يادگيری و روش تدريس عبارت است از تعامل يا رفتارمتقابل معلم و شاگرد بر اساس طراحی منظم و هدفدار معلم برای ايجاد تغيير در رفتار شاگرد ( شعبانی )

در اين نوشتار سعی شده است كه با تعدادی از روش های كاربردی در تدريس پرداخته شود و بيشتر تاكيد بر روش های مشاركتی و روش های فعال تدريس می باشد

ممکن است دبیری اطلاعات خوبی داشته باشد اما روش انتقال آن اطلاعات به دانش‌‎آموز را به خوبی انتخاب نکرده باشد.

جغرافیا رشته‌ای است که برای آموزش آن روش‌های متنوعی وجود دارد.

ما باید روش انتقال مستقیم و سخنرانی را در درس جغرافیا کنار بگذاریم.

۳۰ سال سخنرانی در کلاس درس معلم را نیز فرسوده می‌کند.

به‌روز نبودن معلم، نه از لحاظ علمی بلکه از لحاظ اجتماعی یکی از مشکلات آموزش است.

من یکبار دانش‌آموزان را به زمین کشاورزی نزدیک مدرسه بردم و تأثیر نوع شخم زدن در فرسایش خاک را به آنها آموزش دادم.

شخم می‌تواند عمودی یا افقی باشد.

اگر عمودی شخم بزنیم آب جریان پیدا می‌کند و خاک را می‌شوید و بذرها را می‌آورد پایین.

در نتیجه ما از هر هکتار زمین کشاورزی دیم ۸۰۰ کیلوگرم گندم برداشت می‌کنیم اما کشورهای توسعه‌یافته از همان زمین ۵ تن گندم برداشت می‌کنند.

نوع شخم زدن نه تنها در میزان برداشت محصول تأثیر دارد بلکه باعث فرسایش خاکی می‌شود که برای تشکیل هر سانتی متر مکعب آن ۱۰۰۰ سال زمان نیاز است.

بنابراین شخم باید افقی باشد. اما چون تراکتورهای ما پیشرفته نیست، وقتی افقی شخم می‌زند چپ می‌شود.

چند سال پیش وقتی با قطار به تهران می‌آمدم، مردی مرا دید و گفت شما ۱۵ سال پیش معلم من بوده‌اید و تنها درسی که از شما یاد گرفتم آن درسی بود که ما دانش‌آموزان را برای آموزش به تپۀ نزدیک مدرسه بردید. من به خانه رفتم و آن اطلاعات که مربوط به کشاورزی بود به پدرم هم انتقال دادم.

افرادی که تحصیلات جغرافیایی دارند کارهای مدیریتی را خوب انجام می‌دهند. به این علت که دید ترکیبی دارند. و در هر سیستمی قرار بگیرند با همان دید فعالیت می‌کنند.

اگر مطالب و مفاهیم بسیار خوبی که در کتاب‌های جغرافیا وجود دارد را در جهت ایجاد حس مسئولیت‌پذیری، هویت و تعلق خاطر نسبت به محل زندگی هدایت کنیم آیندۀ بسیار خوبی برای کشورمان رقم می‌زنیم.

روش‌ تدریس 

برای انتقال مطالب و مفاهیم به دانش‌آموزان روش‌های بسیاری وجود دارد اما ما هم خودمان را سر کلاس خسته می‌کنیم و هم دانش‌آموز را.

باید مطالعه‌مان را دربارۀ روش‌های تدریس بیشتر کنیم.

از بین ۴ روش تدریس عمده شامل: مستقیم، تعاملی، مسئله‌محور و انفرادی با توجه به درس بهترین را انتخاب کنیم.

بهترین روش تدریس روش تدریسی است که نه دانش‌آموز را خسته کند و نه دبیر را.

حیطه‌های آموزشی

حیطۀ عاطفی: ۶ سبک دارد

حیطۀ انگیزشی: ۵ سبک دارد

حیطۀ روانی-حرکتی

اگر تدریس ما دانش‌آموزان را وارد این ۳ حیطه کند موفق عمل کرده‌ایم.

ما هنوز در حیطۀ عاطفی مانده‌ایم و صرفاً یادسپاری را به دانش‌آموز یاد می‌دهیم.

آموزشی که فردای روز امتحان فراموش شود، آموزش صحیحی نبوده است.

آموزش باید پایدار باشد و ۲۰ سال بعد هم دانش‌آموز آن را بداند.

شهروند مطلوب شهروندی است که بداند، بفهمد و عمل کند.

اگر گفته‌های دبیر به تغییر و ارتقای رفتار دانش‌آموزان تبدیل شود موفق عمل کرده است.

روش‌های تدریس معروف

  • روش تدريس سخنرانی
  • روش تدريس مباحثهای
  • روش تدريس تکرار و تمرين
  • روش تدريس مطالعه مستقل ( انفرادی)
  • روش تدريس پژوهش گروهی
  • روش تدريس آزمايشگاهی
  • روش تدريس مکاشفهای
  • روش تدريس وانمود سازی
  • روش تدريس انجام دهيد، نگاه كنيد، ياد بگيريد
  • روش تدريس آموزش برنامه ای
  • روش تدريس ياد سپاری
  • روش تدريس بديعه پردازی
  • روش تدريس مبتنی بر پيش سازمان دهندهها
  • روش تدريس نظريه ناشناخت گرايی
  • روش تدريس فراشناخت
  • روش تدريس ايفای نقش
  • روش تدريس يادگيری كنترل خود
  • روش تدريس تسلط ياب
  • روش تدريس نمايش دان
  • روش تدريس كنفرانس
  • روش تدريس اجرا كردن
  • روش تدريس شاگرد – استادی
  • روش تدريس توضيحی
  • روش تدريس گردش علمی
  • روش تدريس اعضای تيم
  • روش تدريس حل مساله
  • روش تدريس پروژه يا واحد كار
  • روش تدريس همياری
  • روش تدريس با رشد مغزی
  • روش تدريس پرسش و پاسخ
  • روش تدريس بازی های تربيتی
  • روش تدريس دريافت مفهوم
  • روش تدريس استقرايی
  • روش تدريس ديداری – شنيداری
  • روش تدريس شبيه سازی
  • روش تدريس چند حسی (مختلط)
  • روش تدريس كارايی تيم
  • روش تدريس قضاوت عملکرد

روشهای تدریس مبتنی برتعامل

الف)روش تدریس مشارکتی
ب)روش تدریس بحث گروهی
ج)روش پرسش وپاسخ
یادآوری:البته لازم به توضیح است که ازروشهای تدریس مبتنی بر انتقال مستقیم روش های سخنرانی ونمایش نیز درصورت نیاز استفاده می شود.

روش های تدریس مسئله محور

الف)روش گردش علمی

ب)روش اکتشافی(طرح مفهومتوسط معلم به صورت محدودو ارئه نظر توسط دانش آموزان ازویژگیهای همان مفهوم)

د)روش پروژه محور
ه)روش مبتنی بر رویدادهای جاری(به خصوص درجغرافیای سیاسی و…)رویدادهای فرهنگی-رویدادهای طبیعی وزیست محیطی-رویدادهای اجتماعی واقتصادی-رویدادهای سیاسی.باتاکید براخبار روزمره

از کوچکترین فرصتی برای بیرون از کلاس بردن دانش‌آموزان استفاده کنید.

آزمایشگاه دبیر جغرافیا حیاط مدرسه و طبیعت و محیط است.

دانش‌آموز را به درس علاقمند کنید.

کوچکترین تغییری در رفتار شما موجب تغییر و یادگیری دانش‌آموزان می‌شود.

۳۰ سال تدریس با روش سخنرانی نه تنها فرد کارآمدی بیرون نمی‌دهد بلکه خود دبیرز را فرسوده می‌کند.

درکلاس گفت‌‍وگو و بحث ایجاد کنید و بحث را جهت بدهید و در انتها صحبت‌های دانش‌آموزان را جمع‌بندی کنید.

یکی از روش‌های پیشنهادی من برای تدریس جغرافیا «گردش علمی» است.

این روش الفبای تدریس جغرافیا است.

اگر بودجه نیست و مدیر مدرسه هماهنگ نمی‌کند از امکانات موجود استفاده کنید.

به حیاط بروید. در روستاها به زمین‌های اطراف بروید و سعی کنید دانش‌آموزان مطالب کتاب را مشاهده کنند.

آتش‌فشان مصنوعی کوچک با کمک دانش‌آموزان بسازید.

فرسایش را با آب پاش و شلنگ و… می‌توانید بسازید و نشان دهید.

این کلاس‌ها به هیچ‌وجه خسته‌کننده نیستند.

به این روش‌ها «روش‌ پروژه‌محور» می‌گویند.

پاسخ به چالش‌های ارسالی دبیران تبریز

بهتر بود برای مباحث مختلف مثالهایی ملموس ازکشور ایران آورده شود…

کتاب سرخط ماست وما می توانیم مصداق ها ومثالها را از شرایط ملموس منطق وایران استفاده کنیم.

بیشتر مباحث عنوان شده نقد بر کتاب درسی است که نیاز به بررسی در جلسه‌ای دیگر دارد.

به نظر می‌رسد مؤلفان تجربۀ تدریس نداشته‌اند و مطالبی که تألیف کرده‌اند درس نداده‌اند.

اما با این وجود ما به بررسی برخی از این چالش‌ها می‌پردازیم.

یکی از چالش‌های عنوان‌شدۀ دبیران «غلبۀ مباحث جامعه‌شناسی به جغرافیایی» است.

من هر سه کتاب دهم، یازدهم و دوازدهم را بررسی کردم و به نظر من این نقد وارد نیست چراکه در روابط متقابل انسان و محیط حوزه‌های اجتماعی وارد شده‌اند.

امروزه جغرافیا به محیط‌های اجتماعی می‌رود.

همانطور که پزشک و روانشناس در مورد انسان به حریم هم وارد می‌شوند، در جغرافیا هم، تاریخ‌شناس شهری، جغرافیاشناس شهری و جامعه‌شناس شهری در عین تخصصی بودن کارشان همپوشانی دارند.

ما جغرافیاشناسان و جامعه‌شناسان در مطالعۀ شهر مرزها را گم می‌کنیم.

اما در کل هدف مطالعۀ شهر است و هرکس از دید خود به بررسی آن می‌پردازد.

جامعه‌شناس در شهر رابطۀ انسان‌ها با محیط و انسان‌ها با انسان‌ها را بررسی می‌کند و جغرافیادان نیز به شکلی دیگر این کار را انجام می‌دهد.

خود دبیر باید برای درسش حس ارزشمندی ایجاد کند. و این حس را به دانش‌آموزان و اولیای مدرسه منتقل کند.

یکی از ۵ ویژگی آموزش جغرافیا واقع‌گرا بودن است. یعنی مثال‌های ملموس استفاده کنیم.

در قسمتی از کتاب از اصفهان و میاندوآب صحبت شده اما عکس برای انگلستان و دیگر کشورهاست.

عدم وجود کرۀ جغرافیا در کلاس جغرافیا آموزش را عقیم می‌کند.

بحث آستانه نفوذ ودامنه نفوذ به نظر صحیح نیست وسبب گنگی تعریف شده است.

الف) آستانه(حداقل) جمعیتی نفوذ، یعنی حداقل جمعیتی که تقاضای کالا، خدمات یا عملکردی از سکونتگاه دارند.
ب) دامنه(حداکثر) نفوذ، یعنی بیشترین مسافتی که مردم منطقه برای دریافت خدمات از آن سکونتگاه طی می‌کنند.

سوال بعدی

آیا ما در ایران مگالاپلیس داریم؟ یا دراینده درحال شکل‌گیری است؟

ما در حال حاضر مگالاپلیس نداریم اما مناطقی داریم که در حال تبدیل شدن به مگالاپلیس هستند مثل، تهران، کرج، اسلامشهر، الوند، البرز و هشتگرد در کنار هم که شبکه‌ای را برای کار ایجاد کرده‌اند.

واقعا تفاوت مادرشهر با کلان شهر چیست؟

خوب با توجه به منابع مختلف و حتي لغتنامه ها، واژه هاي كلانشهر و مادرشهر از واژه لاتين ‌ Metropolis ( و Metropolitan ) اقتباس شده است. بنابراين اساسا تفاوتي بين آنها نمي‌تواند لحاظ گردد.
مادرشهرها در سطوح مختلف ناحيه‌اي، منطقه‌اي، كلان منطقه‌اي، ملي، فراملي، قاره اي و جهاني شكل مي‌گيرند و نقش آفريني مي‌كنند. مادرشهرهاي جهاني در واقع شهرهاي بسيار تخصصي مي‌باشند و در آنها ساختارهاي اجتماعي- اقتصادي و همچنين زيرساختهاي ارتباطي به بالاترين حد خود توسعه پيدا كرده است و اين شهرها در سطوح جهاني داراي عملكرد مي‌باشند. مانند شهرهاي توكيو، نيويورك، لندن و … .

بنابراين براي مادر‌شهر محدوديت خاصي از نظر عملكرد و جمعيت و حوزه نفوذ منظور نمي‌گردد. مادرشهرها از سطح محلي بعنوان هسته مركزي براي فعاليتهاي خاص تا سطح جهاني و داراي عملكرهاي بسيار تخصصي و داراي حوزه نفوذ جهاني شكل مي‌گيرد. خوب اين مادرشهر معادل واژه Metropolis است. خوب اساسا هر واژه‌اي كه معادل اين واژه آورده شود داراي همين مفهوم عملكردي مي‌باشد. بنابراين در اين حالت تفاوتي را نمي‌توانيم براي اين دو واژه (مادرشهر و كلانشهر) قائل شويم.

۱-بين كلانشهر و مادرشهر از نظرمفهومي با توجه به معادل لاتين آن تفاوتي وجود ندارد. کلانشهر همان مادرشهر است. مگر زمانی که ما این دو واژه را از هم جدا کنیم و مثلا بگوییم از این به بعد کلانشهر معادل مگالاپلیس یا مثلا مگاسیتی است. که آن موقع بحث عوض می شود. لیکن در حال حاضر تفاوتی بین آنها وجود ندارد. لیکن این نکته لازم به ذکر است که استعمال کلانشهر برای مادرشهرهای بالای ۱ ملیون نفر جمعیت ( ۱ تا ۸ ملیون) در ایران رایج است.

۲-اگر كلانشهر را معادل مگالاپليس بگيريم چه مي شود. خوب مفهوم آن عوض مي‌شود. چه بسا بعضي افراد چنين مي‌نگرند

۳-هر واژه ای دارای معنای خاص خود می باشد و به پدیده ای خاص اشاره دارد. بنابراین شناخت درست واژه ها و معادل سازی درست واژه ها برای پدیده های مختلف نیز در برنامه ریزی موثر و باید مورد توجه قرار گیرد

۴-در حال حاضر ايران ۴ مجموعه شهري دارد البته تا حدي همان ناحيه مادرشهري است اما در قالب بحث مديريت كلانشهرها مطرح شده است و عنوان مناطق كلانشهري و گاهي حتي عنوان كلانشهر را نيز يافته اند. واينكه مثلا گاهي گفته مي‌شود ما در ايران چهار كلانشهر داريم از اينجا نشات مي‌گيرد. ( مجموعه هاي شهري تهران، اصفهان، تبريز و مشهد

در ایران به مادرشهرهای بالای ۱ ملیون نفر جمعیت کلانشهر می گویند. لیکن این دلیل بر تفاوت مادرشهر از کلانشهر نمی شود چرا که شهرهای بالای ۱ میلیون نفر، مادرشهرهای بسیار تخصصی می باشند.

سوال بعدی

آیا واقعا برای شهرپایدار درایران مثالی نیست؟

آنچه درمبحث مطالعات شهری معاصردرقالب حفاظت و توسعه مطرح میشود مبحث پایداری است که برخی کوششهای علمی را به سمت مطالعه سیستمی ترشهرها سوق داده است که هدف آن درک تعامل بین جنبه هایی ازمحیط ساخت و سازشهروپدیده های اجتماعی اقتصادی ورفتاری است که به این محیط جان می بخشد دراین مقاله پس ازتعریف پایداری شهرهای سنتی ایران ازنظر مفهوم پایداری مورد تحلیل قرارگرفته و ثابت شده مراکزشهرهای سنتی ایران با تعاریف امروزی درزمان خود شهرپایداربوده اند
مثال شهریزد که حتی جایزه شهرپایدار راهم ازیونسکو دریافت کرده است.

گالری عکس

فایل صوتی کارگاه

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

به بالای صفحه بردن