دکتر مهران صولتی؛ جامعه شناس و معلم درباره انفعال مدارس در برابر نیازهای متفاوت نسل جدید و نداشتن برنامههای مناسب و جایگزین برای پاسخگویی به نیازهای جدید این نسل توضیحاتی داد.
صولتی معتقد است: واقعیت این است هر نهادی نتواند خود را با تحولات بسیار سریع هماهنگ کند و برنامههای مناسب نداشته باشد به مرکز تاثیرپذیر از تحولات بیرون از خود تبدیل میشود، آموزش و پرورش فاقد راهبردهای مناسب تربیتی و کارآمدی لازم برای تربیت است و در برابر تحولات سریع بیرونی دچار انفعال میشود
تقریبا هیچ برنامه ایجابی برای پرورش و تربیت نداریم و پیشنهادات بهصورت مقطعی و فصلی است و مدارس به مکانی ملالآور برای چند ساعت نگهداری دانشآموزان تبدیل شدهاند که آنها به دلیل ترس از والدین به مدرسه میروند و معلم نیز به دلیل وظایف شغلی و حرفهای خود به تدریس مشغول میشود بنابراین خبری از نهاد پویا، سازنده و بانشاط به نام مدرسه نیست.
انفعال برنامههای پرورشی و به روز نشدن آن هماهنگ با نیازهای دهه هشتادی و نودیها از جمله اعتراضات به عملکرد معاونت پرورشی و فرهنگی است که با برخی برنامههای روتین در شرایط فعلی و وضعیت حاکم بر فضای مجازی به دنبال جذب دانشآموزان است.
صولتی معتقد است که در تمام این سالها، تفاوت آشکاری در زمینه برنامههای پرورشی ایجاد نشده است و مراسم صبحگاه مدارس با همان کیفیت سابق برگزار میشود اما آنچه که باید به دنبالش بود، اجرای برنامههای پرورشی دانشآموزمحور است تا طراح، ایدهپرداز و اجراکننده برنامهها دانشآموزان باشند
اما هماکنون فقط بخشی از دانشآموزان برنامهها را اجرا میکنند که آن هم تکراری شده است؛ مربیان پرورشی هم فاقد انگیزه کافی هستند و از دانش کافی برای مباحث تربیتی و پرورشی و چگونگی تعامل با دانشآموزان نسل جدید برخوردار نیستند.
نقش معلم نیز به دلیل وضعیت بد معیشتی، کلاسهای متراکم و فقدان کارآمدی سیستمی که انگیزه را در او بیدار کند و نیروی مضاعف برای فعالیت ببخشد، صرفا به کنترل کلاسهای متراکم و آموزش کاهش یافته است.
در تغییر ذائقه نسل جدید و جلوگیری از به بیراهه رفتن این ذائقه و بازی در زمین تهاجم فرهنگی دشمن آموزش وپرورش به تنهایی وظیفه ندارد بلکه فراتر از این نهاد، متولیان فرهنگ جامعه هستند که باید برای این موضوع برنامهریزی مناسب داشته باشند.
برداشت نادرست از کار فرهنگی
صولتی به عنوان یک جامعهشناس میگوید که نهادهای فرهنگی به جای مراکز مردمی به دستگاههای بروکراتیک و اداری تبدیل شدهاند که بسیار کند حرکت میکنند و عمده آنها از جذب افراد متخصص با سلیقههای متفاوت بازماندهاند، برداشت نادرست از مقوله کار فرهنگی نیز وجود دارد و تصور میشود کار فرهنگی اقدامی است که شامل توصیه و نصیحت باشد اما کار فرهنگی با کار سفارشی متفاوت است و باید انگیزه ذاتی در آن وجود داشته باشد.
بسیاری از نهادهای فرهنگی به دام ظاهرگرایی در ابلاغ پیامهای فرهنگی افتادهاند که خیلی از طرف جامعه مسموع واقع نمیشود همچنین نسبت به تاثیر سیاست و اقتصاد بر عرصه فرهنگ غافل هستند باید پذیرفت که برخی نارساییهای سیاسی و اقتصادی پیامد فرهنگی هم به دنبال دارد هماکنون نهادهای فرهنگی بیشتر به دنبال ارشاد هستند در حالی که از همزبانی و همراهی با نسل جدید باز ماندهاند، برای موفقیت در امر ارشاد باید همزبانی با نسل جدید را آموخت و بعد سمت هدایتگری با مشارکت فرد متعلم به پرداخت.
در پخش آهنگ اخیر در مدارس کشور انتقادات بسیاری مطرح شد که بیشتر آن به دلایل واژههای نامناسب موجود است، پخش این آهنگ برای کودک دبستانی که درکی از بسیاری از این کلمات ندارد و شنیدن آن ممکن است موجب کنجکاوی او شود، آن هم در محیط مدرسه که باید عهدهدار امر تربیت وپرورش باشد، عجیب بود.
مرتبط کردن مسائل مختلف به هم
اما برخی افراد در واکنش به این انتقادات سایر نارساییهای موجود در نظام آموزش وپرورش کشور مانند وضعیت نامناسب مدارس مناطق محروم را برشمردند و این پرسش را مطرح کردند، چرا نسبت به آنها اعتراضی وجود ندارد
اما پرسش دیگر این است که اساسا میتوان این مقولات را به هم مرتبط کرد و به دلیل نارسایی در بخشهای دیگر در برابر این اتفاق سکوت کرد و انتقاداتی نداشت؟
صولتی در این مورد عنوان میکند: در شرایط طبیعی و عقلانی به سر نمیبریم و بسیاری از واکنشها احساسی است بنابراین شاهد هستیم آسمان و ریسمان بافیها رخ داده و بسیاری از امور که ربطی به هم ندارند در این شرایط به هم پیوند میخورند.
این معلم و جامعهشناس درباره چرایی تاثیرگذار نبودن برنامههای تربیتی مدارس بر دانشآموزان و عدم موفقیت در نهادینه کردن ارزشها در آنها میگوید: بسیاری به این مراسمها به عنوان یک فرصت سرگرم کننده و فرار از شرایط خستهکننده کلاس درس نگاه میکنند بسیاری از نوجوانان شناخت دقیقی نسبت به تحولات ۴۰ سال گذشته انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ندارند و کانالهای ماهوارهای هم تصویری نارسا، ناقص و کاریکاتوری از دوران قبل از انقلاب در ذهن آنها ایجاد میکنند، به جز دانش آموزان عضو انجمن اسلامی و بسیج دانشآموزی سایر دانشآموزان اطلاعات دقیقی ندارند و بدون آگاهی در برخی از برنامههای تربیتی و پرورشی حضور دارند.
برنامههای نشاطآفرین در مدارس و تاکید بر ضرورت بازگشت نشاط به مدارس از جمله برنامههای اخیر آموزش و پرورش است اما مدارس در این رابطه دچار سوءبرداشتهایی شدهاند، اگرچه موسیقی یکی از لوازم شاد شدن محیط مدرسه است اما با وجود تولیدات داخلی مناسب، عجیب است که چرا برخی آهنگهای آنور آبی با آن مضامین زشت و رکیک، گزینهای برای انتخاب در مدارس شدند.
برنامههای نشاطبخشی که فراموش میشود
صولتی معتقد است که از منظر علوم اجتماعی و مقولات فرهنگی نمیتوانیم تزریق نشاط داشته باشیم چرا که نشاط یک امر طبیعی و متکی به زمینهها و بسترهای مختلف است و چیزی به نام شادی که جنبه اجتماعی نداشته باشد، نداریم و امکان تزریق مکانیکی نشاط ممکن نیست؛ در برنامهها نیز نگاه آموزش و پرورش مقطعی و فصلی است و بعد از مدتی برنامههای نشاطبخش به دست فراموشی سپرده میشود اگر بدانیم مدرسه و کلاس درس آخرین منزلگاهی است که بسیاری از نارسایی خانواده و جامعه آنجا ریزش میکند باید بپذیریم اگر خانواده شاد نباشد، طبیعی است که شاهد احساس شادی و ماندگاری آن در مدرسه نباشیم.