فتحعلی معافی ، رئیس ادارۀ مشاوره و امور تربیتی استان مازندران

کارگاه مدیران

مدیران چالوس در نشستی به همت مرکز ترویج علوم انسانی با همکاری معاونت آموزش ادارۀ آموزش و پرورش شهرستان چالوس گرد هم آمدند.

فتحعلی معافی، رئیس ادارۀ مشاوره و امور تربیتی استان مازندران در این نشست به بیان نکاتی پرداخت که در ادامه می‌خوانیم؛

جایگاه رشته‌ی علوم انسانی

کارگاه مدیران چالوس

در کشور ما از نظر جایگاهی رشته‌ی علوم انسانی در جایگاه مناسبی قرار ندارد. قضاوت‌های متفاوتی که بخش‌های مختلف جامعه راجع به این رشته دارند و گاهی بخش قابل توجهی از فرهنگیان نیز مبتلا به این مسئله می‌شوند نیازمند این است که جایگاه این رشته را به معنای واقعی درک کنیم.

برای عملی شدن این کار ابتدا باید باورهای قدیمی فرهنگیان و سپس دانش‌آموزان را اصلاح کنیم.

نیازمند این هستیم که دبیران و همکاران ما در مقاطع پایین‌تر دیدگاه درستی به این رشته داشته باشند؛ به طوری که اگر این اتفاق نیفتد بسیاری از برنامه‌های ما دچار مشکل خواهد شد.

حفظی یا تحلیلی

از موضوعات دیگر در رابطه با علوم انسانی می‌توان به این اشاره کرد که در عقیده‌ی بسیاری از افراد رشته‌ی علوم انسانی رشته‌ای حفظی و آسان می‌باشد اما در حقیقت در این رشته نیازمند به افرادی تحلیل‌گر با فهم درستی از مطالب هستیم.

برای مثال در درس ادبیات بخش مهمی از آموزش، آموزش‌های مفهومی است.

در رشته‌ای مانند تجربی نیز آموزش محفوظاتی نیز وجود دارد و این به معنای کاملا محفوظاتی بودنِ رشته نیست؛ بلکه باید فهم درستی از موضوعات را داشته باشیم.

ما باید در بدو ورود به باورهای خودمان و و مجموعه‌ی خودمان بازنگری و تامل بیشتری روی این موضوع داشته باشیم

اغلب دانش‌آموزان خوب به رشته‌ی تجربی گرایش پیدا کردند که این گرایش‌ها خیلی مبتنی بر توانمندی‌ها و استعدادهای درونی نیستند.

دلایل ورود به این رشته

۳ گروه از دانش‌آموزان وارد رشته‌ی علوم انسانی می‌شوند:

دانش‌آموزانی که علاقه‌مند به رشته‌ی انسانی هستند که بخشی از آن‌ها علاوه بر علاقه دارای استعداد نیز هستند به طوری که می‌توانند زمینه‌های رشد را فراهم کنند.

دانش‌آموزان دیگری نیز هستند که بجز رشته‌ی علوم انسانی جای دیگری برای خود پیدا نمی‌کنند که تعداد این دسته‌ از دانش‌آموزان در حال کاهش است.

گروه دوم دانش‌آموزانی هستند که پس از تکمیل شدن ظرفیت کلاس تجربی به ناچار به کلاس انسانی رفتند و حاضر نبودند به کلاس ریاضی روند.

گروه سوم نیز دانش‌آموزانی هستند که برای اینکه از رشته‌های فنی حرفه‌ای و کار و دانش دوری کنند به علوم انسانی روی می‌آورند.

ما باید تمام تلاش خود را کنیم تا دانش‌آموزانی که از هر کدام از این ۳ گروه بالا وارد این رشته می‌شوند به آن علاقه‌مند شوند و عشق بورزند.

خیانت در قالب درس

فتحعلی معافی در کارگاه مدیران چالوس

 اگر دانش‌آموزی را به اجبار وارد رشته‌ای که به آن علاقه ندارد کنیم در حقیقت به او خیانت کرده‌ایم؛ زیرا به دلیل نبود علاقه، تلاش و توانایی‌های او بروز نمی‌کند.

در استان مازندران نزدیک به ۴۲ درصد از دانش‌آموزان وارد رشته‌ی فنی حرفه‌ای و کار و دانش می‌شوند؛

در عموم کشورهای اروپایی حداکثر ۲۰ درصد از دانش‌آموزان دارای تحصیلات دانشگاهی و تحصیلات تکمیلی می‌شوند. بقیه‌ی دانش‌آموزان وارد رشته‌های فنی مهارتی شده و سپس وارد بازار کار می‌شوند.

اکنون در کشور ما نیز بعضی از دانش‌آموزان رشته‌ی تجربی که پزشک عمومی شدند نیز در حیطه‌ی رشته‌ی خود فعالیت نمی‌کنند.

مهارت غلط تا مسیر غلط

 در حقیقت دانش‌آموزان ما شیوه‌ها، روش‌ها و مهارت‌های یادگیری یا مطالعه را بلد نیستند؛ بنابراین بسیاری از دانش‌آموزان به دلیل روش‌های غلط، نتایج نامطلوبی به دست می‌آورند و در رابطه با توانمندی‌ها و استعدادهای خود دچار استنباط غلط و اشتباه می‌شوند و بر مبنای این مفروضات غلط، مسیر اشتباهی را طی می‌کنند.

چگونه مسلط شویم

کارگاه مدیران چالوس

 اگر دانش‌آموزی بخواهد بر یک مطلب تسلط پیدا کند در مرحله‌ی اول یادگیری که معمولا در کلاس‌های درس اتفاق می‌افتد ۱ساعت مطالعه یا آموزش صورت می‌گیرد.

یادگیری دو بخش دارد: بخش اول مطالبی است که دانش‌آموز آن‌ها را یاد گرفته و به خاطر سپرده است و بخش دوم مطالبی است که دانش‌آموز آن‌ها را یاد گرفته اما در جلسه‌ی امتحان آن‌ها را فراموش می‌کند.

طبق تحقیقات انجام شده اگر یادگیری تنها سر کلاس درس اتفاق بیفتد و یادآوری و تکرار وجود نداشته باشد دانش‌آموز تنها ۲۰ درصد مطالب را به یاد خواهد آورد؛ اما اگر دانش‌آموز پس از ۲۴ ساعت از یادگیری مطالب آن‌ها را فقط در ۱۵ الی ۲۰ دقیقه مرور کند، می‌تواند ۶۰ درصد مطالب را به یاد آورد. اگر پس از گذشت ۱ هفته تا ۱۰ روز بعد دوباره مطالب را مرور کند و گام سوم یادگیری را انجام دهد، میزان فراموشی به حداکثر ۲۰ درصد می‌رسد.

درماندگی آموخته شده

 درماندگی آموخته شده اگر اتفاق بیفتد تبعات بسیار سنگینی دارد.

درماندگی آموخته شده به این معناست که اگر یک موجود زنده حرکتی بکند و کاری انجام دهد و به نتایج مطلوب نرسد، این گونه قضاوت خواهد شد که رفتار و اقدامات آن موجود در نتیجه هیچ تاثیری ندارد.

اگر دانش‌آموزی به درماندگی آموخته شده برسد احساس می‌کند توانایی ندارد و انسان کند ذهنی است و این قضاوت‌ها تمام راه‌های موجود را می‌بندد.

برای مثال در یک آزمون استخدامی بسیاری از افراد شرکت نمی‌کنند زیرا فکر می‌کنند که شرکت کردن در این آزمون‌ها هیچ فایده‌ای ندارد و اقدام مثبتی که می‌توانست زندگی‌اش را تغییر دهد انجام نمی‌دهد.

دانش‌آموزانی وجود دارند که در بعضی از درس‌ها مانند ریاضی و زبان به این فهم رسیده اند که در این دروس انسان‌های ناتوانی هستند.

برای رهایی از این درماندگی معلم می‌تواند این مفهومی که طی چند سال شکل گرفته است را بهبود بخشد. اگر این اتفاق بیفتد دانش‌آموز به توانایی‌ها و استعدادهای خود پی می‌برد و فرد توانمندی می‌شود.

تلاش مدیران در آموزش

 مدیران به نوعی در دو بخش می‌توانند به دانش‌آموزان کمک کنند تا سطح آموزشی‌شان را ارتقا دهند:

بخش اول انگیزشی و بخش دوم آموزش‌هاست. در بخش انگیزشی ما باید به این موضوع دقت داشته باشیم که هر رفتاری نیاز به انگیزه دارد. انگیزه اساسا امری درونی است به طوری که انگیزه‌ی بیرونی نداریم.

زمانی که دانش‌آموزی از درس خواندن لذت ببرد به انگیزه‌ی درونی رسیده است. ما باید انگیزه‌ها و مشوق‌ها و محرک‌هایی را در مدرسه فراهم کنیم که دانش‌آموز به علوم انسانی گرایش پیدا کند تا در تحصیل احساس رضایت داشته باشد، احساس خوبی از کلاس درس داشته باشد و به نوعی احساس کند که از درس خواندن و در کلاس بودن لذت می‌برد.

اگر این اتفاق رقم نخورد و این انگیزه شکل نگیرد دانش‌آموز دچار مشکل می‌شود و هر کاری که دبیران و مدیران بخواهند انجام دهند بی نتیجه خواهد بود.

چند راهکار

کارهایی که ما به عنوان رهبر آموزشی مدرسه باید انجام دهیم تا این اتفاقات رقم بخورد:

بخش اول این است که ارتباطاتی که با کارکنان و دانش‌آموزان داریم، ارتباط عاطفی قوی‌تری باشد. روابط انسانی در سیستم‌های آموزشی حتما باید پر‌رنگ‌تر از مقررات و آئین‌نامه‌ها باشد.

دانش‌آموز باید به دنبال پیشرفت‌هایی که دارد پاداش دریافت کند.

پاداش الزاما مادی نیست به خصوص دانش‌آموزان دبیرستانی به دنبال پاداش‌های مادی نیستند؛ بلکه بیشتر پاداش‌های اجتماعی آن‌ها را قانع می‌کند.

این موضوع را نباید از نظر دور بداریم که تشویق برترها خود شاید نتیجه‌ی معکوس بدهد.

اگر دانش‌آموزی با گذشته‌ی خودش رقابت کند ما باید به این رقابت احترام بگذاریم و آن را نادیده نگیریم.

تجربیات موفقی که دبیران کسب کرده‌اند، برای دانش‌آموزان در امر یادگیری بسیار مفید و مشوق است.

دبیران باید نیازهای دانش‌اموزان را بشناسند و در کلاس درس به آن‌ها پاسخ دهند.

اگر به این موضوع نپردازیم آموزش ما مفید نخواهد بود؛ اما اگر این اتفاق بیفتد دانش‌آموز احساس رضایت می‌کند، چون معلم را دوست دارد بیشتر درس می‌خواند، چون این درس را بیشتر می‌خواند نتایج بهتری نیز کسب می‌کند و چون نتایج بهتری کسب می‌کند دلبستگی‌اش به این رشته نیز بیشتر می‌شود.

این مراحل باعث می‌شود دانش‌آموز مفهوم تحصیلی مثبتی را در رابطه با خود کشف کند.

این مفهوم را دبیران و مدیران می‌توانند در دانش‌آموز ایجاد کنند.

بخشی از شیوه‌های آموزشی ما باعث می‌شود رغبت دانش‌آموز به درس، جذابیت و فضای شاد کلاس درس  بیشتر شود.

معلم نیز باید خودش و درسش را دوست داشته باشد تا از این طریق بتواند به دانش‌آموزان انرژی مثبت بدهد و انگیزه‌ی آن‌ها را بیشتر کند.

از کارهای دیگری که می‌توان در این راستا انجام داد اردوهای علمی، گردش‌های علمی و… است.

وقتی به دانش‌آموزان تکلیف می‌دهیم بازخوردمان باید سریع باشد به گونه‌ای که اگر مهلت جایزه‌ی تشویقی را ۱ ماه آینده در نظر بگیریم هیچ تاثیری نخواهد داشت.

تشویق بلافاصله یا در فاصله‌ی زمانی اندک موثر است و حتی اگر فرصتی برای تهیه‌ی تشویق مادی وجود ندارد باید در همان لحظه به صورت کلامی و عاطفی آن را در کلاس مطرح کرد.

دانش‌آموزان باید در فعالیت‌های کلاسی و مدرسه‌ای شرکت کنند. ارتباطی که مدرسه با اولیا دارد قطعا کارساز است به طوری که مدارسی که با اولیا بیشتر ارتباط دارند نتایج بهتری از دانش‌آموزان کسب می‌کنند.

مدارس خاص یا دولتی

کارگاه مدیران چالوس

 در صورتی که ۶۰ درصد از دانش‌آموزان با نمره‌های بالا را وارد مدرسه‌های خاص می‌کنیم طبیعتا بقیه‌ی مدارس جزو مدارس دشوار و سخت به شمار می‌روند و معلمان در آن کلاس‌ها به دلیل کنترل کردن کلاس، یادگیری دانش‌آموزان و گم شدن دانش‌آموزان خوب در دل بقیه‌ی دانش‌آموزان موذب می‌باشند.

خستگی معلمان معمولا از روی درس دادن نیست بلکه به دلیل بی‌نظمی‌ها و نامتقارن بودن کلاس است.

ما باید تلاش کنیم دبیران علاقه‌مند و توانمند را برای مدارس انتخاب کنیم. دانش‌آموزان را در فرایندهای یاددهی و یادگیری مشارکت دهیم؛ به این صورت که تمام دانش‌آموزان بسته به توانایی‌شان در این فرایندها شرکت کنند.

معلمانی که از روش‌های فعال آموزشی بیشتر استفاده می‌کنند بیشتر می‌توانند شور و شوق را در دانش‌آموزان ایجاد کنند و به این طریق آن‌ها در کلاس درس فعال‌تر می‌شوند.

معلمانی که طرح درس دارند را تشویق کنید و برای سایر آن‌ها شوق انجام این کار را ایجاد کنید.

اگر معلمان ابتکاری دارند باید به آن‌ها فرصت ارائه‌ی ابتکارشان داده شود تا از تجربیاتشان استفاده کنیم. ما به عنوان مدیر نیز باید الگوی خوبی در نظم و انضباط و اخلاق باشیم؛ چون دانش‌آموزان از اینکه مدیری منظم و مرتب از نظر ظاهری و اخلاقی داشته باشند، مدرسه را بیشتر دوست خواهند داشت.

از تجربیات موفق همکاران بیشتر استفاده کنیم.

برای اینکار جلسات مدیران می‌تواند تا مقدار زیادی به ما کمک کند.

کلاس‌های جبرانی که مورد نیاز دانش‌آموزان است را داخل مدرسه برگزار کنیم تا دانش‌آموزان بیشتر وقت خود را در مدرسه و محیطی علمی قرار بگیرند.

یادگیری معنی‌دار

 کاربرد روش‌های یادگیری معنی‌دار در رشته‌ی علوم انسانی کاربرد فراوانی دارد؛ به این معنا که مطالب جدیدی که معلم آموزش می‌دهد با مطالب و تجربیات گذشته‌ی دانش‌آموز ارتباط داشته باشد.

فایل صوتی کارگاه

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

به بالای صفحه بردن