«مبانی نظری تحلیل فرهنگی» راهنمایی برای آموزش کتاب درسی تحلیل فرهنگی در مقطع دبیرستان

درس اول کتاب به سوال «فرهنگ چیست؟» پاسخ می‌دهد. در درس دوم «چرایی فرهنگ» مطرح می‌شود. من لازم می‌بینم چند نکته را در خصوص این درس روشن نمایم:

در علوم اجتماعی عقیده بر این است که فرهنگ موضوع علم انسان شناسی است. دلیل این امر در سال‌های ۱۸۷۱ که ادوارد بارنت تایلر کتاب فرهنگ ابتدایی را نوشت تعریفی از فرهنگ ارائه نمود که هم به لحاظ روش‌شناسی و هم به لحاظ موضوعات، یک تعرف علمی از فرهنگ بود.

او با تدوین این کتاب توانست دانش انسان‌شناسی را بنیان نهد. از همین روی من پیشنهاد می‌کنم کسانیکه به این حوزه علاقه‌مندند با تمرکز بیشتری «جنبه‌های نظری تحلیل فرهنگ» دنبال کنند، حتما کتاب‌هایی که در حوزه انسان‌شناسی فرهنگ نگاشته شده را مطالعه کنند.


دومین دانشی که در این زمینه به ما کمک می‌کند، «مطالعات فرهنگی» است. این حوزه به این شکل به ما کمک خواهد کرد که به ما در شناخت جامعه معاصر و فرهنگ توده و فرهنگ رسانه یاری می‌رساند. خوشبختانه «مطالعات فرهنگی» در ایران شناخته شده است و در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود و در بازار کتاب‌های بسیاری با این موضوع یافت می‌شود.

سومین دانشی که در زمینۀ تحلیل فرهنگی به ما بینش وسیع‌تری می‌بخشد، «جامعه‌شناسی فرهنگی» است. این حوزه نیز همچون دو حوزۀ قبلی در دانشگاه‌های ایران تدریس می‌شود و تا به امروز کتاب‌ها و مقالات بسیاری با این موضوع نوشته شده است.
درس تحلیل فرهنگی همانطور که از نام آن پیداست ارائۀ رویکردی برای فهم پذیر کردن انسان، جامعه، زندگی با تاکید بر تاریخ اکنون ما است. در این تعریف تحلیل فرهنگی به مثابه یک افق یا طرز نگاه است.

وقتی می‌گوییم «تحلیل فرهنگی» یک افق است به چه معنی است؟ دانش‌آموزان و معلمان این آگاهی را در خودتان و در کلاس درس نهادینه کنید. تحلیل فرهنگی یک ابزار یا نرم افزار فکری است که ما تلاش می‌کنیم از طریق این نرم افزار توانایی آشنایی زدایی از تجربه‌ها در زندگی روزمره را پیدا کنیم.

به لحاظ تئوریک امور عادی زندگی از آنجا که پاره‌ای از وجود ما شدند و ملکه ذهن ما شده‌اند و به نوعی عادت رای ما تبدیل گشته‌اند، امور پنهان هستند. بدین معنی که ما به آن‌ها اشراف نداریم. ما انسان‌ها نیاز داریم که ا کمک مفاهیم و دیدگاه‌ها نسبت به این امور حساسیت فرهنگی پیدا کنیم. ما اید توانیم تمام امور زندگی روزمره همچون قدم زدن در شهر، خرید کردن‌ها، غذا خوردن و… را از امر آشنا و طبیعی انگاشته شده به نا آشنا تبدیل کنیم و به بررسی و مطالعۀ آن بپردازیم. در تحلیل فرهنگی:

۱)هیچ امری را طبیعی و آشنا فرض نمی‌کنیم
۲) پدیده‌ها و زندگی روزمره انباشته از معانی و واقعیت‌هایی هستند که به دلیل عادی و طبیعی شدن، ه آن توجهی نداریم.

در حالی که همین امور پیش پا افتاده هستند که زندگی ما را تشکیل می‌دهند و برای فهمیدن آنها اید رویکردی داشته باشیم که زندگی روزمره را برای ما به یک مسئله تبدیل کند. این مهم در «تحلیل فرهنگی» محقق می‌شود. این حوزه به ما می‌آموزد که نسبت به امور آشنا حساس باشیم، کنجکاوی نماییم و پرسشگری داشته‌باشیم. همچنین به ما می‌آموزد که اشیا دارای قدرت هستند وهیچ شی ای یک موجود بی جان نیست و از نظر فرهنگی مجموعه از معانی را با خود به همراه دارد.
سواد فرهنگی که در کتاب درسی به آن پرداخته شده مهارت و قابلیتی است که به کمک آن هر فرد، خود را در موقعیت اجتماعی _تاریخی‌ای قرار می‌دهد که در آن زندگی می‌کند و به رمزگشایی آن می‌پردازد. همچنین فرد با کمک سواد فرهنگی در هر موقعیت، اقتضائات و الزامات زمانه خود را کشف می‌کند.
ما معلمان و مؤلفان می‌توانیم با آموزش سواد فرهنگی؛

• برای دانش‌آموزان و جوانان امر روزمره را «آشنایی زدایی» کنیم،
• دانش‌آموزان را با تغییرات فرهنگی جامعه آشنا کنیم.
• قدرت تجزیه و تحلیل دانش‌آموزان را افزایش دهیم. (نیاز ضروری جوانان ما است که قدرت تحلیل آمار و ارقام و مسائل اجتماعی را داشته باشند.)
• «تخیل فرهنگی» در دانش‌آموزان به وجود آوریم.

درس «تحلیل فرهنگی» نوعی آگاهی دربارۀ زندگی است . یعنی دانشی که هم اطلاعات در آن وجود دارد و هم احساس تعلق و تعهد. تحلیل فرهنگی «وجوه شناختی» و «وجوه عاطفی» را با هم درنظر می‌گیرد. چرا که در تحلیل فرهنگی این اعتقاد وجود دارد که عواطف و عقل در هم تنیده شده‌اند و جدا از یکدیگر نیستند که نتیجۀ آن کسب احساس تعلق در انسان و دغدغه‌مندی نسبت به زندگی روزمره است؛

از همین منظر از تمام معلمان خواهش می‌شود که به «تحلیل فرهنگی» صرفا به عنوان یک درس نگریسته نشود، بلکه به منزلۀ یک فضیلت و فرهیختگی در نظر گرفته شود. به عبارت دیگر «تحلیل فرهنگی» نوعی بینش است که به آدمی این امکان را می‌دهد که شکل جدیدی از فهمدر رابطه با تاریخ، دانش، طبیعت، زندگی روزمره و… را تجربه کند.

ضروری است که معلمان و مدرسین بدانند که «تحلیل فرهنگی» یک توانش فرهنگی است که به طور بالقوه در افراد وجود دارد و کافی است این قبلیت فطری در دانش‌آموزان فعال گردد. ما دوست داریم که طبع «توانش فرهنگی» در جوانان ما گَل بکند، درست همانطور که در کس طبع شاعری گل می‌کند و در پایان «تحلیل فرهنگی» نوعی رویکرد انتقادی است در مواجهه با زندگی امروزی.

این نوشتار با کسب اجازه از دکتر نعمت‌الله فاضلی انتشار یافته و برگرفته از سایت رشد می‌باشد.

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

به بالای صفحه بردن