به مناسبت زادروز امیل دورکیم

*جامعه‌شناسی پوزیتیویستی:

«جامعه شناسی در آغاز شکل گیری خود در قرن نوزدهم میلادی سعی کرد به علوم طبیعی به ویژه علم فیزیک نزدیک شود. به همین دلیل اگوست کنت، بنیان گذار جامعه شناسی، ابتدا نام فیزیک اجتماعی را برای این رشته برگزید. موفقیت های بی سابقة علوم طبیعی، برخی جامعه شناسان این دوره را علاقه مند کرده بود که جامعه شناسی را هر چه بیشتر به علوم طبیعی نزدیک و شبیه نمایند.

این رویکرد که جامعه شناسی را در زمرة دانش های ابزاری قرار می دهد، با نام «جامعه شناسی پوزیتیویستی » شناخته می شود.

در جامعه شناسی پوزیتیویستی، پدیده های اجتماعی مانند پدیده های طبیعی دانسته می شوند و جامعه همانند طبیعت درنظر گرفته می شود. بنابراین روش مطالعۀ آنها نیز یکسان دانسته می شود.

در این رویکرد روش مطالعۀ جامعه همان روشی که در مطالعۀ طبیعت به کار گرفته می شود، یعنی روش حسی و تجربی است و همان طور که علوم طبیعی با شناخت نظم موجود در طبیعت، امکان پیش بینی، پیشگیری و کنترل طبیعت را برای انسان ها فراهم می کند، جامعه شناسی نیز با شناخت نظم اجتماعی، به انسان ها قدرت پیش بینی، پیشگیری و کنترل جامعه را می دهد.»

*منبع: کتاب جامعه‌شناسی پایۀ دوازدهم

در رویکرد جامعه‌شناسی پوزیتویستی اندیشمند دیگری به نام امیل دورکیم نقش اساسی داشته است. دورکیم نخستین کسی است که کرسی استادی در علم جامعه‌شناسی را بنیان نهاد. یکی از بزرگترین دغدغه‌های دورکیم متمایز نمودن جامعه‌شناسی از فلسفه تاریخ و کسب پایگاهی علمی و اثباتی برای این رشته بود. او برای نخستین بار ابزارهای تحقیق و پژوهش در جامعه‌شناسی را با ابزار علوم طبیعی یکسان دانست و در راستای آزمایش‌پذیری و تجربه‌پذیری این علم قدم‌های موثری برداشت.

مهم‌ترین اثر دورکیم قواعد جامعه‌شناختی است. در اين کتاب دورکيم موضوع و روش‌هاى اساسى جامعه‌شناسى را که برمبنای آن‌ها اين علم بتواند از استقلال علمى کامل برخوردار گردد مطرح کرده است. به‌نظر دورکيم واقعيت اجتماعى مشخص و ممتاز از پديده‌هاى است که در ساير علوم مورد بحث است.

وجود جبر اجتماعى (يعنى اجبارى که هر فرد احساس مى‌کند و براثر آن خود را ناچار از تطبيق و تلفيق با جامعه و قوانين اجتماعى مى‌‌داند) و وجدان جمعي که مافوق وجدان هريک از افراد است خصوصيت ويژه‌اى به پديده‌هاى جمعى‌ داده است که متمايز از پديده‌هاى فردى است.

يکى از دیگر آثار مهم نظريه‌هاى دورکيم مربوط به تقسيم کار اجتماعي است. او در اين کتاب «تقسيم کار فني» را از تقسيم کار اجتماعي متمايز کرده و «انسجام يا همبستگي» را عامل مهمى در ايجاد نظم، استمرار و بقاءِ جامعه دانسته و انواع مختلف جوامع را بر مبناء «همبستگى مکانيکي(ماشيني) و همبستگى ارگانيکي (ارگانيسمي)» تبيين و تقسيم‌بندى مى‌کند.

دومين اثر دورکيم تحت عنوان خودکشي، الگوئى از تحقيق تجربى در جامعهٔ معاصر ماست و هنوز به‌عنوان بهترين مطالعات کلاسيک دربارهٔ خودکشى به شمار مى‌رود. دورکيم سعى کرده است که نشان دهد پديدهٔ خودکشى به حد اعلاى درجه، جنبهٔ اجتماعى دارد و همان مفهوم همبستگى اجتماعى است. به‌عبارت ديگر دورکيم کوشيده است نشان دهد که خودکشى تابعى از پيوندهاى اجتماعى است. به‌عبارت ديگر دورکيم کوشيده است نشان دهد که خودکشى تابعى از پيوندهاى اجتماعى است. ميزان خودکشى با شرايط و موقعيت‌هاى مختلف اجتماعى رابطه دارد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

به بالای صفحه بردن